رئیس دفتر رئیس‌جمهور در یک سالگی دولت چهاردهم، کارنامه دولت دکتر پزشکیان را نیز بازنگری کرد و با اشاره به تحولات یک‌سال اخیر، به نقش وحدت ملی، رویکرد دولت پزشکیان، و بلوغ سیاسی مردم در مواجهه با بحران‌ها پرداخت. او تأکید کرد که وفاق و همدلی، نه‌تنها یک ضرورت بلکه تنها راه عبور از چالش‌های کشور است.

 

۱۰ سالگی؛ آغاز آشنایی دکتر حاجی‌میرزایی با امام خمینی (ره)

حاجی‌میرزایی با اشاره به اینکه شناخت او از امام خمینی (ره) به دوران کودکی باز می‌گردد، گفت: آشنایی من با امام خمینی از ۱۰ سالگی آغاز شد. متولد قم هستم و در قم زندگی می‌کردم. بعد از وقایع ۱۵ خرداد و سخنرانی امام در مدرسه فیضیه، که من دانش‌آموز کلاس دوم یا سوم ابتدایی بودم، یکی از همکلاسی‌هایم – سعید ناظرپناهی که بعدها در روزنامه کیهان فعالیت داشت – در مدرسه با من درباره امام صحبت می‌کرد. در خانه هم صحبت‌هایی درباره حرکت امام بود. اینکه ایشان در برابر آن ابهت و هیبت حکومت و سلطنت شاه، به‌عنوان شخصیتی که با شجاعت ایستادگی کرده بود، برای ما چهره‌ای بسیار جذاب داشت.

 

مأمور بودم از پنجره مراقب آمدن امام باشم

وی افزود: در آن سال‌ها سفر عتبات با اتوبوس حدود دو ماه طول می‌کشید. پدرم (رحمت‌الله علیه) مشتاق این سفر بود و با اصرار مادرم، همه خانواده راهی شدیم. در اتوبوس، مرحوم کوثری – مداح امام – و پدرشان هم حضور داشتند. وقتی به نجف رسیدیم، پدرم گفت باید به زیارت امام برویم. امام هر شب پس از نماز مغرب و عشا به حرم می‌رفتند و مسافرخانه ما مشرف به مسیر عبور ایشان بود. من مأمور بودم از پنجره مراقب باشم و به محض دیدن امام، خبر بدهم تا همراه خانواده به حرم برویم.

 

«زنده باشی پدرجون»

به گفته وی، یکی از کارهای دلچسبش در همان سن این بود که هنگام زیارت خواندن امام، ایشان را از دور تماشا کند. وی همچنین به حضور در نماز جماعت آیت‌الله خویی، آیت‌الله حکیم و نیز نماز امام خمینی در مدرسه آیت‌الله بروجردی اشاره کرد و گفت: امام بعد از نماز، رو به مردم می‌نشستند و کسانی که از ایران یا دیگر کشورها آمده بودند، برای مصافحه و احوالپرسی خدمت ایشان می‌رسیدند. یک بار با عبای کوچکی که پدرم خریده بود خدمت امام رفتم و دستشان را بوسیدم. ایشان با مهربانی گفتند: “زنده باشی پدرجون”. این جمله تا امروز در خاطرم مانده است.

فعالیت‌هایم همزمان با درگذشت آقا مصطفی خمینی جدی شد

حاجی‌میرزایی با اشاره به همزمانی این سفر با اخراج ایرانی‌ها از عراق گفت: پس از بازگشت، حدود یک سال و اندی قبل از پیروزی انقلاب – همزمان با درگذشت شهادت‌گونه آقا مصطفی خمینی – فعالیت‌های انقلابی‌ام جدی شد. در مراسم ختم ایشان در مسجد اعظم قم حضور داشتم. استقبال مردم و اقبال به امام باعث شد، با فاصله کوتاهی، مقاله توهین‌آمیز روزنامه اطلاعات منتشر شود که به قیام ۱۹ دی انجامید. من نیز در تظاهرات آن روز حضور داشتم. مردم به منازل علما و مراجع رفتند، تجمع کردند و در جریان تیراندازی‌ها، تعدادی به شهادت رسیدند.

 

پیام‌های امام را در روستاها تکثیر و پخش می‌کردیم

وی ادامه داد: از آن پس، بیشتر وقتم صرف تکثیر و پخش پیام‌های امام در روستاها و شهرها شد. سخنرانی‌های ایشان را روی نوار کاست ضبط و توزیع می‌کردیم و خودم نیز در اجتماعات روستاها و شهرهایی مانند خمینی‌شهر، گلپایگان، اراک، خوانسار، دلیجان و محلات سخنرانی می‌کردم. عکس شهدای ۱۷ شهریور را ابتدا روی پارچه سفید می‌چسباندیم، توضیح می‌نوشتیم و مانند معرکه‌گیری‌های قدیم به روستاها می‌بردیم. بعدتر، با کمک آقای مسیح مهاجری (مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی) یک دستگاه اسلاید تهیه کردیم.

 

پادشاهان ننگ تاریخ‌اند و تو ای شاه خائن، ننگ پادشاهانی

حاجی‌میرزایی یکی از خاطرات جالب آن دوران را چنین روایت کرد: دوستی داشتم به نام شهید ربانی که خوشنویسی ماهر بود و نخستین کسی بود که دیوارنویسی را در قم – و شاید ایران – آغاز کرد. روزی در جریان تظاهرات، ساختمانی مخروبه نزدیک حرم حضرت معصومه را مناسب دیدیم. یک نردبان از گاراژ آوردیم و شهید ربانی از آن بالا رفت.

وی افزود: من پیشنهاد دادم که این جمله را بنویسد “پادشاهان، ننگ تاریخ‌اند و تو ای شاه خائن، ننگ پادشاهانی”. شهید ربانی نیمی را با دست راست نوشت و چون فرصت نبود که بیاید پایین و نردبان را ببریم آن طرف‌تر، نیم دیگرش را با دست چپ نوشت. این نوشته تا سال‌ها بعد از انقلاب روی دیوار باقی مانده بود. هنوز هم افسوس می‌خورم که چرا از آن عکس نگرفتیم.

 

همه تاریخ اسلام را در وجود امام مجسم می‌دیدیم

حاجی‌میرزایی با اشاره به زمینه‌های دینی نسل خود گفت: ما جزو مجموعه‌ای بودیم که گرایش به دین داشتیم. جلسات و مطالعات دینی داشتیم، علاقه‌مند به تاریخ اسلام و سیره اولیای الهی، ائمه اطهار و بزرگان اسلام بودیم. وقتی با شخصیت امام آشنا شدیم، انگار همه تاریخ اسلام را در وجود این انسان مجسم می‌دیدیم. عصاره همه آن فضیلت‌ها و مطلوبیت‌هایی که دنبالش بودیم را در امام جست‌وجو می‌کردیم؛ از حیث شجاعت، هوشمندی، تیزبینی، دقت‌نظر، مسئولیت‌پذیری، بیان مردمی و ویژگی‌هایی که در تاریخ اسلام از بزرگان خوانده بودیم.

امام برای ما جلوه عینی دین بود

در یقین خودمان شک می‌کردیم اگر با نظر امام مغایرت داشت
حاجی‌میرزایی تأکید کرد: امام برای ما جلوه عینی دین بود و همه باورهای دینی‌مان را در او جست‌وجو می‌کردیم. پیوند نسل ما با امام چنان قوی بود که اگر در موضوعی یقین داشتیم، ولی آن یقین با نظر امام مغایرت پیدا می‌کرد، در یقین خودمان شک می‌کردیم. اگرچه امام را از نظر عقیدتی معصوم نمی‌دانستیم، اما او را مصون از خطا می‌دیدیم؛ تا جایی که احساس می‌کردیم درست‌ترین راه، مناسب‌ترین کلام و عمیق‌ترین روش برای احیای دین در وجود اوست.

 

تکرار یک خاطره دلچسب در بیست‌سالگی

امام به من گفتند: «موفق باشید پدرجون»
در بخش دیگری از گفت‌وگو، حاجی‌میرزایی خاطره‌ای از دیدار با امام در سال ۱۳۵۸ را روایت کرد: بعد از پیروزی انقلاب، ستادی در قم به نام «ستاد انقلاب» تشکیل شد. من از همان ابتدا عضو ستاد بودم و در آن فعالیت می‌کردم. روزی اعضای ستاد تصمیم گرفتند خودشان هم به دیدار امام بروند. به من گفتند می‌خواهیم یک متن ببریم و جلوی امام بخوانیم؛ می‌توانی بنویسی؟ من پذیرفتم.

وی افزود: متنی نوشتم در استناد به سوره «انشراح»؛ البته نه به عنوان تفسیر، بلکه خطاب به امام با عبارت فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب وَ اِلی رَبِّکَ فَارغَب؛ فَإِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرًا، و شرحی دو صفحه‌ای بر آن. متن که آماده شد، دوستانم گفتند ما نمی‌توانیم این را بخوانیم، خودت بخوان. رفتیم خدمت امام، در همان اتاق کوچک که ملاقات‌های اوایل انقلاب صورت می‌گرفت، اجازه خواستم متن را بخوانم، امام فرمودند: «بخوانید.» خواندم و تمام شد.

حاجی‌میرزایی با اشاره به لحظه‌ای خاص گفت: بعد امام شروع به صحبت کردند. من روی زمین نشسته بودم، کنار امام که او هم روی زمین نشسته بود و به تدریج، زانویم را به زانوی امام چسباندم و دستم را بخشی روی زانوی خودم و بخشی روی زانوی ایشان گذاشته بودم. مجذوب ایشان بودم. وقتی صحبت امام تمام شد و ایشان برخاستند، ناگهان کاملاً برگشتند، انگار در جمع دنبال من می‌گشتند. نگاهشان که به من افتاد، فرمودند: «موفق باشید پدرجون». هنوز گرمای آن کلام را حس می‌کنم و مشعوفم.

امام قبل و بعد از انقلاب برای من تفاوتی نداشت

این مبارز انقلاب در پاسخ به پرسشی درباره تفاوت امام پیش و پس از انقلاب، گفت: من واقعاً هیچ تفاوتی احساس نمی‌کردم؛ تنها فرقش این بود که قبل از انقلاب، دست ما از ایشان کوتاه بود و ارتباطمان بیشتر از طریق نوارها و اعلامیه‌ها برقرار می‌شد. اما بعد از آمدن ایشان به ایران، این امکان بیشتر فراهم شد. همان اشتیاقی که پیش‌تر داشتیم برای گوش دادن به نوارهای امام، در شنیدن سخنرانی‌های ایشان پس از پیروزی انقلاب هم وجود داشت. هیچ مرزبندی میان امامِ قبل و بعد از انقلاب نمی‌توانم قائل شوم.

حاجی‌میرزایی خاطرنشان کرد: البته طبیعی است که بعد از پیروزی انقلاب، ایشان فرصت و مجال بیشتری برای بروز و ظهور پیدا کردند و ویژگی‌هایشان برای مردم آشکارتر شد. دقت نظر، هوشیاری، تیزبینی و توان راهبری ایشان برای مردم روشن شد. همان اقبالی که مردم در استقبال از امام داشتند، در بدرقه و مشایعت ایشان هم نشان دادند. این رفتار مردم نشان می‌داد که باورشان به امام روزبه‌روز عمیق‌تر شده و با افزایش ظهور و بروز شخصیت ایشان، هیچ تردیدی در باورهای قبلی‌شان پیدا نکردند.

 

هرچه به امام نزدیک‌تر شدم، باورم عمیق‌تر شد

وی به نقل قولی از شهید آیت‌الله مدنی اشاره کرد و گفت: ایشان جمله‌ای می‌گفتند که «من هر کس را که به او نزدیک شدم، اعتقادم به او کمتر شد؛ جز امام که هرچه به او نزدیک‌تر شدم، باور و اعتقادم عمیق‌تر و راسخ‌تر شد.» این نکته مهمی است؛ چون خیلی‌ها از دور جذاب‌اند، اما وقتی نزدیک می‌شوی، آن جذابیت از بین می‌رود. اما امام، استثناء بود.

 

مردم، سرمایه اصلی انقلاب بودند؛ اما به‌تدریج کنار گذاشته شدند

در ادامه گفت‌وگو، حاجی‌میرزایی با تأکید بر نقش مردم در شکل‌گیری و پایداری انقلاب اسلامی، از فاصله گرفتن دولت‌ها از مردم در سال‌های پس از انقلاب انتقاد و بر ضرورت بازگشت به مشارکت مردمی در اداره کشور تأکید کرد.

وی در پاسخ به پرسشی درباره تأکید امام خمینی بر دو واژه «جمهوری» و «اسلامی»، بیان داشت: به نظر من، ما در ایمان و باور به مردم، آن قوت و اعتقادی را که در زمان امام بود، نشان ندادیم. وقتی یک مجموعه به حکومت می‌رسد، ابزارهایی مثل قدرت، ثروت، امکانات، اقتدار و اختیار پیدا می‌کند. این ابزارها، به‌تدریج ابزار اصلی انقلاب یعنی مردم را از جریان اصلی خارج می‌کند.

حاجی‌میرزایی افزود: شهید مطهری، وقتی از دیدار امام در پاریس برگشت، گفت: «من در ایشان چند ایمان دیدم: یکی ایمان به خدا، یکی ایمان به راهش، و یکی هم ایمان به مردم.» امام، وقتی مردم را بسیج کرد و حرکت را آغاز کرد، نه قدرت داشت، نه ثروت و نه موقعیت سازمانی و حقوقی رسمی. تنها سرمایه‌اش، مردم بودند و با اتکا به آن‌ها و برانگیختنشان، حرکت را پیش برد.

دولت‌ها دچار خطای استراتژیک شدند

وی با انتقاد از عملکرد دولت‌ها در سال‌های پس از انقلاب گفت: فکر می‌کنم دولت‌های ما در این زمینه دچار یک خطای استراتژیک شدند. بعد از تشکیل حکومت و دولت، با شکل‌گیری وزارتخانه‌ها، آمدن بودجه‌ها و امکان قانون‌گذاری، کم‌کم به مردم گفتیم به شما کاری نداریم، شما فقط بخواهید و ما باید نیاز شما رو تأمین کنیم.

حاجی‌میرزایی ادامه داد: هر دولتی هم که آمد گفت دولت قبلی خیلی خدماتی ارائه نکرده، و ما آمده‌ایم خدمات بیشتری بدهیم. این باعث شد مطالبات اجتماعی مردم روزبه‌روز بیشتر شود. این مطالبات، ناحقی نبود، اما سهم مردم در تحقق آن‌ها فراموش شد.

نظام‌های پایدار، بر مشارکت مردمی استوارند

رئیس دفتر رئیس جمهور با نقل قولی از دکتر پزشکیان اظهار داشت: ایشان نقل کردند که در دوره خدمت خود در زابل بودند. آن محدوده در آن زمان بسیار سرسبز و آباد بود، اما امروز خشک شده است. ایشان توضیح دادند که رودخانه‌ای در آنجا وجود داشت و مردم به‌صورت نوبتی برای لایروبی آن می‌آمدند. اگر کسی نمی‌توانست بیاید، به فرد دیگری پول می‌داد تا به جای او این کار را انجام دهد.

وی افزود: پس از پیروزی انقلاب، کم کم گفته شد که این کار باید بر عهده دولت باشد و عملاً این فعالیت متوقف شد. حال آنکه یکی از رموز پایداری نظام‌های آبیاری در ایران و در بسیاری از کشورها اتکا به ظرفیت‌های مردمی است.

هیچ مسأله‌ای بدون مشارکت مردم حل نمی‌شود

حاجی‌میرزایی با تأکید بر نقش مردم در حل مسائل کشور گفت: امام خمینی(ره) عمیقاً به مردم ایمان داشت و با تکیه بر قدرت مردم، انقلاب را سامان داد و پیش برد. این توجه به مردم، که در مقام معظم رهبری نیز وجود دارد، به‌نظر من در نظام دولت‌مداری ما آن‌طور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفت. ما بخشی از پیکره جامعه را از جریان تحرک و پویایی کنار گذاشتیم، در حالی که هیچ مسئله‌ای در کشور به شکل مؤثر و پایدار حل نمی‌شود مگر اینکه مردم در فهم و حل آن مسئله سهیم باشند و مشارکت داشته باشند.

وی افزود: به نظر من، یکی از مهم‌ترین تمایزهایی که آقای پزشکیان ایجاد کرده، این است که او ـ که من با تمام وجودم این را می‌گویم ـ به مردم ایمان دارد. ایشان عمیقاً معتقد است که اگر مردم با ما باشند، هیچ قدرتی توان رویارویی با ایران را ندارد. ما باید مردم را داشته باشیم.

اگر مردم با حکومت باشند، دشمن مأیوس می‌شود

حاجی‌میرزایی به اتفاقات اخیر نیز اشاره کرد و گفت: در همین دوازده روز اخیر که اتفاقاتی رخ داد، تردیدی نیست که هدف آنها سرنگونی کشور و سقوط حکومت بود اما اکنون خودشان هم اذعان می‌کنند که اگر بناست اتفاقی بیفتد، باید از داخل ایران باشد. بنابراین، اگر مردم با حکومت باشند، آنها مأیوس می‌شوند.

وی افزود: آنچه دشمنان را از استمرار فعالیت‌هایشان مأیوس کرد، این بود که مردم منطق حکومت را پذیرفتند و به آن اعتماد کردند. البته بعضی این روزها می‌گویند این همراهی مردم را نباید مصادره کرد و آن را صرفاً به حمایت از حکومت نسبت داد، بلکه مردم ایران را دوست داشتند یا با اسرائیل بسیار مخالف بودند.

مردم ایران را با همین حکومت می‌خواستند

حاجی‌میرزایی تأکید کرد: من می‌گویم بله، همین‌طور است، اما مردم ایران را به اتکای همین حکومت می‌خواستند، نه یک حکومت دیگر. اگر می‌خواستند ایران را بدون این حکومت، می‌گفتند «ما ایران را می‌خواهیم اما این حکومت را نه». اما این‌گونه نبود؛ آنها ایران را با همین حکومت می‌خواستند.

او تأکید کرد: احساس کردند این مجموعه وفادار و علاقه‌مند به مردم است و رویکردهای آقای پزشکیان به اعتقاد من در شکل‌گیری این باور مردمی که حکومت خیرخواه مردم است، دنبال آرامش مردم است و از این سرزمین و حقانیتش دفاع می‌کند، نقش مؤثری داشت. همین باعث شد مردم همراهی کنند.

در جنگ ۱۲ روزه بلوغ سیاسی مردم در اولویت‌بندی مسائل آشکار شد

حاجی‌میرزایی در پاسخ به پرسشی درباره جنگ تحمیلی اخیر و همراهی مردم با نظام گفت: واقعاً نمی‌خواهم بگویم که اگر مردم از حکومت حمایت کردند، به معنای این است که صددرصد بدون نقد هستند. اما اولویت‌بندی کردند؛ یعنی بلوغ سیاسی خود را نشان دادند که قادرند میان اولویت‌ها تمایز بگذارند. بله، نقدهایی به برخی اقدامات هست و بسیاری از آنها هم درست است، اما در این صحنه احساس کردند یک امر مهم‌تر و جدی‌تر وجود دارد و باید حمایت کنند.

 

وفاق، راه‌حل مسائل مزمن کشور است

رئیس دفتر رئیس جمهور با اشاره به سه رویکرد مهم دولت پزشکیان گفت: اول، وفاق بود. حتی عده‌ای از حامیان دولت نقد می‌کردند که این وفاق، یک‌طرفه معنا ندارد. اما ایشان می‌گفتند من فکر می‌کنم راه‌حل مسائل کشور این است که با هم باشیم تا بتوانیم مشکلات را حل کنیم و از همه ظرفیت‌ها استفاده کنیم.

او ادامه داد: آقای پزشکیان خیلی روی این جمله تأکید دارند که «واقعاً چرا مسائل ما مزمن شده است؟» ایشان معتقد است که با وجود اینکه همه می‌خواستند مشکلات کشور حل شود، این اتفاق نیفتاد؛ چون نتوانستیم بر سر «وجود مسأله» و «راه‌حل» آن، به یک فهم مشترک بین جریان‌های سیاسی و عناصر فعال در اداره کشور برسیم.

 

هیچ مسأله‌ای بدون تفاهم نسبی حل نمی‌شود

وفاق ملی، راه انحصاری نجات ایران امروز است

حاجی‌میرزایی تأکید کرد: رئیس جمهور می‌گوید هیچ مسئله‌ای در هیچ جامعه‌ای، در هیچ زمانی حل نخواهد شد مگر اینکه به یک سطحی از تفاهم نسبی در جامعه دست پیدا کنیم. رویکرد آقای پزشکیان این بود که جامعه را به درک مشترکی درباره وجود مسائل برساند و همه ظرفیت‌ها را پشت کار بیاورد.

وی بیان داشت: وفاق، در عمل هم جواب داد. به نظر من، وفاق نه فقط یک امر مفید و ضروری، بلکه راه انحصاری نجات ایران امروز است؛ یعنی همه عناصر باید حول یک چارچوب مشترک متحد شوند.

باید روی نقاط مشترک حرکت کنیم

حاجی‌میرزایی با استناد به آیه‌ای از قرآن، گفت: قرآن نیز به اهل کتاب می‌فرماید: قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَی کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ؛ یعنی بر موضوعات مشترک تکیه کنیم. مشکل ما این بود که اگر در موضوعی ۹۰ درصد تفاهم داشتیم و ۱۰ درصد اختلاف، آن ۱۰ درصد می‌توانست پایه آن ۹۰ درصد را متزلزل کند، ولی آن ۹۰ درصد قادر به مدیریت آن ۱۰ درصد نبود. پزشکیان تلاش کرده همان ۱۰ درصد اختلاف را مدیریت کند و می‌گوید باید تحمل همدیگر را داشته باشیم. هیچ‌کدام از ما حق مطلق نیستیم.

سلایق سیاسی گوناگون حول یک محور ایستادند

وی به نقش مقام معظم رهبری در تقویت وفاق ملی اشاره کرد و اظهار داشت: دولت و ملت در این ۱۰ روز اخیر، آزمون داد. آقا فرمودند سلایق سیاسی گوناگون ـ حتی آن‌هایی که گاهی در تضاد بودند ـ حول یک محور ایستادند و از ایران و حکومت دفاع کردند. مثلا فردی که در گذشته مواضع انتقادی داشتند و حادثه تلخی برای خانواده او پیش آمد (آقای فروهر و همسرش)، ولی دختر ایشان طرح شکایت کرد یعنی این نشان می‌دهد این جامعه، صرف‌نظر از تفاوت‌ها، به یک اولویت راهبردی رسیده است.

حکومت کم نگذاشت؛ مردم اعتماد کردند

حاجی‌میرزایی ادامه داد: اگر ما گفت‌وگو با غرب را نپذیرفته بودیم، همراهی مردم این‌گونه نمی‌بود. مردم حق دادند که طرف غیرقابل اعتماد، آمریکا بود؛ همان که رهبری هم بارها فرمودند که دولت آمریکا، دولت قابل اعتمادی نیست. امروز در لبنان هم همه توافقات را زیر پا گذاشتند. مردم حس کردند حکومت کم نگذاشته و آنچه را که مصلحت عمومی می‌دانسته دنبال کرده است.

باور را نمی‌توان با زور منتقل کرد

او افزود: مثلاً درباره قانون حجاب؛ ما با یک مسئله فرهنگی روبه‌رو هستیم. خانواده‌های ما مذهبی و چادری‌اند، اما الزام و اجبار در این حوزه نتیجه نمی‌دهد. جامعه به این باور رسید که حکومت پذیرفته که این موضوع باید به سطحی از دریافت اجتماعی برسد. باور را نمی‌توان با زور منتقل کرد؛ ممکن است ظاهر را بزک کرد، ولی روح و حقیقت ندارد. این باید یک انتخاب آگاهانه باشد و نهادهای فرهنگی باید میدان‌دار شوند.

باید به سمت الگوهای فرهنگی خودمان برویم

وزیر اسبق آموزش و پرورش بیان داشت: امروز بیش از ۸۰ هزار مسجد در کشور داریم؛ به ازای هر هزار نفر یک مسجد. اگر این مساجد کانون پیوند اجتماعی و جذابیت باشند، می‌توانند اثرات عمیق اجتماعی بگذارند. الان مساجدی داریم که شعاع خودشان را پوشش می‌دهند و آثار عمیقی را در محیط پیرامون خودشان گذاشتند؛ در مقابل مساجدی هم داریم که نمی‌توانند خودشان را اداره کنند، چه رسد که به محیط پیرامونی. باید به سمت الگوهای متکی به ظرفیت‌های فکری و فرهنگی خودمان برویم.

وی با اشاره به تحولات سیاسی و اجتماعی یک‌سال اخیر، از نقش کلیدی مقام معظم رهبری، عملکرد دولت پزشکیان، و ضرورت تفویض اختیار در نظام مدیریتی کشور سخن گفت. او تأکید کرد که وفاق ملی، اعتماد به مردم و واگذاری مسئولیت‌ها، سه محور اصلی موفقیت دولت در مواجهه با بحران‌ها بوده‌اند.

اگر حمایت‌های رهبری نبود، پزشکیان نمی‌توانست پای رویکردش بایستد

رئیس دفتر رئیس جمهور با اشاره به حساس بودن رهبر انقلاب نسبت به دو قطبی‌سازی و تأکید ایشان بر پذیرش اجتماعی، گفت: واقعاً اگر حمایت‌های مقام معظم رهبری نبود، آقای پزشکیان نمی‌توانست این رویکرد را اشاعه بدهد و پای آن بایستد. این حمایت‌ها به ایشان کمک کرد تا بتواند فضای جامعه را تلطیف کند و میان اقوام و گروه‌های مختلف پیوند برقرار سازد.

او افزود: در همین یک سال گذشته، دو سه حادثه‌ی مهم داشتیم که اگر این پیوند و اعتماد شکل نگرفته بود، ممکن بود اتفاقاتی خطرناک‌تر و گسترده‌تر از جریان مرحوم مهسا امینی رقم بخورد.

حتی ناظران خارجی باور کردند که دولت سمت مردم است

حاجی‌میرزایی با اشاره به بازتاب عملکرد دولت در خارج از کشور گفت: در ماجرای عربستان، وزیر کشور عربستان در دیدار با رئیس سازمان حج ایران گفته بود: «ما می‌دانیم که حکومت شما این‌طور فکر نمی‌کند.» این نشان می‌داد که رویکرد دولت، این باور را در ناظران خارجی شکل داده که این دولت سمت مردم است، مدافع مردم است، و تمام تلاشش را می‌کند تا رضایت، آسایش و رفاه مردم تأمین شود.

همه‌ی تلاش دولت در مسیر رفاه مردم است

وی تأکید کرد: نمی‌خواهم بگویم که همه‌ی این اهداف تا الان محقق شده، اما مردم باور کرده‌اند که همه‌ی تلاش دولت در این مسیر است و به همین دلیل نیز همراهی کرده‌اند.

از دست دادن شهید باقری و فرماندهان همدل، درد بزرگی بود

 فرماندهان شهید با نگاه همدلانه رئیس جمهور را یاری می‌کردند

حاجی‌میرزایی درباره نقش شهید باقری در برخی تصمیم‌سازی‌ها بیان داشت: یکی از افسوس‌های عمیق من که هر بار به آن فکر می‌کنم تمام وجودم درد می‌گیرد، از دست دادن همین شخصیت‌هاست؛ افرادی مثل شهید باقری و همه‌ فرماندهانی که در این مدت، مانند شهید سلامی و دیگران، با ما مانوس بودند. دیدگاه و نگاهشان به‌عنوان یک نظامی، عمیقاً همدلانه، مبتنی بر وفاق، و همراهی با آقای رئیس‌جمهور بود. جای آنها بسیار خالی است؛ به این راحتی نمی‌توان جای چنین افرادی را پر کرد.

وفاق، اعتماد و تفویض اختیار؛ سه آزمون موفق دولت پزشکیان

وی با اشاره به سه حوزه کلیدی عملکرد دولت گفت: دولت آقای پزشکیان در سه حوزه مهم محک خورد و موفق عمل کرد: اولی وفاق بود؛ دومی اعتماد به مردم که مردم نشان دادند که وقتی به آنها اعتماد شود، قابل اعتماد هستند و دیگری، تفویض اختیار بود. آقای پزشکیان از ابتدای مسئولیت، اعتقاد داشت که من فقط یک نفر از میان ۹۰ میلیون جمعیت این کشور هستم که با رأی مردم انتخاب شده‌ام. افراد زیادی در این کشور وجود دارند که توانمندی‌های بالقوه دارند. او بارها تأکید کرده که باید امکان مشارکت و بروز استعدادها برای همه فراهم شود.

حاجی‌میرزایی با اشاره به حادثه روز دوشنبه و حمله به محل جلسه سران قوا گفت: در آن روز، شورای عالی امنیت ملی هدف قرار گرفت. ایشان بلافاصله گفت که من باید همه‌ی اختیاراتم را به استانداران و وزرا واگذار کنم. اگر برای من اتفاقی بیفتد، چه می‌شود؟ باید همه بتوانند به جای رئیس‌جمهور نقش‌آفرینی کنند.

سلسله‌مراتب مسئولیت، معادل فهم جامع نیست

او افزود: ما گاهی فکر می‌کنیم سلسله‌مراتب مسئولیت، لزوماً معادل سلسله‌مراتب کارشناسی یا فهم درباره همه موضوعات است، در حالی که هیچ‌کس نمی‌تواند در همه زمینه‌ها جامع باشد. باید این فرصت را به جامعه بدهیم که استعدادهایش را آشکار کند.

اعتمادبه‌نفس نظام مدیریتی باید بازگردد

 تفویض اختیار اصل ۱۲۷ به وزرا و استانداران، اقدامی بی‌سابقه بود

حاجی‌میرزایی با انتقاد از رویه‌های جاری گفت: مقررات، قوانین، بازرسی‌ها و نظارت‌ها عرصه را برای مدیران تنگ کرده بود. برای کارهای بسیار ساده مجبور بودند به تهران بیایند و اجازه بگیرند. آقای رئیس‌جمهور گفت من باید این اعتماد را به نظام مدیریتی برگردانم و مدیران باور کنند که می‌توانند نقش‌آفرینی کنند.

وی خاطرنشان کرد: دولت ایشان اولین دولتی بود که اختیار اصل ۱۲۷ قانون اساسی را به همه وزرا و استانداران تفویض کرد. به این ترتیب، همه استانداران می‌توانند به‌جای رئیس‌جمهور و هیئت وزیران تصمیم‌گیری کنند و اقدام بکنند.

او افزود: ممکن است برخی نقد کنند؛ آقای پزشکیان هم گفتند که بله در اجرا ممکن است اشکالاتی پیش بیاید، اما بهتر است به جای اینکه از ترس اینکه شاید یک جایی کسی خوب از این اختیار استفاده نکند، همه را از این اختیار محروم کنیم، اختیار خوب بدهیم و اگر جایی خراب شد، آن‌جا را اصلاح کنیم. دشمن می‌خواهد خدایی نکرده به رأس دولت آسیب بزند و دولت را از کار بیندازد. همان شب، ایشان به من فرمودند که فوراً جلسه بگذارید؛ من باید این کار را انجام دهم.

در روز حمله، رئیس‌جمهور با همان روحیه همیشگی در صحنه بود

حاجی‌میرزایی در ادامه با اشاره به جزئیات حادثه حمله به جلسه شورای عالی امنیت ملی، واکنش رئیس‌جمهور، نقش رسانه‌ها، و روحیه بدون‌تزلزل دکتر پزشکیان، تأکید کرد که در روزهای بحرانی، حضور رئیس‌جمهور در میان مردم و وزارتخانه‌ها، روحیه‌ای تازه به جامعه تزریق کرد.

با ورود نیروهای حفاظتی، فهمیدم اتفاقی افتاده

وی در پاسخ به پرسشی درباره لحظه اطلاع از حادثه، گفت: من در دفتر بودم و جلسه‌ای داشتم که ناگهان با هیجان مجموعه نیروهای حفاظتی با سرعت وارد ساختمان شدند؛ آن‌قدر سریع که انگار اتفاقی افتاده باشد. حتی یک نفر گفت که محل دکتر را زدند. سراسیمه بیرون دویدم و دیدم آقای پزشکیان در حال رفتن بودند. خوشبختانه روی پای خودشان بودند، البته کمی زخمی شده بودند، اما داشتند می‌رفتند و من خیالم راحت شد که ایشان در سلامت هستند.

آقای پزشکیان با همان حال، به دیدار رهبری رفتند

در طول این ۱۲ روز، دیدار رئیس جمهور با رهبر کاملاً برقرار بود

حاجی‌میرزایی با اشاره به وضعیت جسمی رئیس‌جمهور گفت: آقای پزشکیان فردای آن روز به پزشک مراجعه کردند؛ قسمتی از خون‌مردگی در آن ناحیه متورم شده بود که تخلیه شد. اما آن روز با همان حال، دوش گرفتند و به دیدار مقام معظم رهبری رفتند. در طول این ۱۲ روز، ملاقات‌های حضوری آقای پزشکیان با آقا کاملاً برقرار بود. این ارتباط قطع نشده بود، نه زمان ملاقات کوتاه‌تر شد و نه فاصله زمانی تغییر کرد؛ همه جلسات طبق روال و زمانبندی قبلی انجام می‌شد.

حمله طراحی‌شده بود، اما خدا نخواست

او درباره جزئیات این حمله گفت: به محض اینکه ایشان رفت، تلویزیون را زدند؛ یعنی هنوز از محل حرکت نکرده بودند که حمله رخ داد. به نظر من، این یک طراحی حساب‌شده‌ای بود که خداوند نخواست. برخلاف آنچه بعضی گفتند که احتمالاً روزنه‌ای در آن‌جا تعبیه شده بود، روزنه‌ای نبود؛ اثر موشک یک شکاف در بتن ایجاد کرده بود و آن‌ها با دست شکاف را باز کرده بودند تا یک نفر که کمی لاغرتر است بتواند از آن خارج شود.

در این ۱۲ روز، آقای پزشکیان از صبح تا شب فعال بودند

حضور رئیس‌جمهور، خون تازه‌ای در وزارتخانه‌ها جاری کرد

رئیس دفتر رئیس جمهور با اشاره به تلاش‌های رئیس‌جمهور در روزهای بحرانی گفت: در این مدت، آقای پزشکیان از صبح زود تا شب فعال بودند، در محل کار حاضر بودند و من نگران ایشان بودم. ایشان می‌فرمودند که نیروهای مسلح وظایف خود را انجام می‌دهند و ما هم وظیفه داریم آرامش کشور را حفظ کنیم تا مردم در مسائل مختلف، مانند تأمین آذوقه، دچار مشکل نشوند. من به ایشان گفتم اشکالی ندارد شما تشریف داشته باشید، من تماس می‌گیرم وزرا را که بیایند، اگر سفارش یا توصیه‌ای دارید به آن‌ها بگویید اما گفتند که نه، باید خودم بروم.

وی افزود: ما در این ۱۲ روز به اکثر وزارتخانه‌ها سر زدیم؛ به رغم تهدیدات. حتی تیم حفاظت می‌گفتند که مسأله‌ای نیست که رئیس‌جمهور اینقدر در سطح شهر تردد کند؟ بعضی روزها پنج برنامه داشتند و بعضی روزها چهار برنامه. یکی از وزرا بعداً گفت وقتی رئیس‌جمهور آمد، انگار خون تازه‌ای در رگ‌های وزارتخانه جاری شد و کارها شتاب گرفت. کارکنانی که احتمالاً ترسیده بودند، وقتی دیدند رئیس‌جمهور حضور دارد، شروع به کار و فعالیت کردند. ما علاوه بر وزارتخانه‌ها، به بیمارستان‌هایی که مجروح داشتند می‌رفتیم، همراه با رئیس بیمارستان، مجروحان را عیادت می‌کردیم.

در میدان انقلاب، آقای پزشکیان گفت حتماً برویم میان مردم

او با اشاره به حضور رئیس‌جمهور در میان مردم گفت: در مسیر بازگشت به سمت نهاد، در میدان انقلاب مردم تجمع کرده بودند و شعار می‌دادند. ایشان گفتند برویم پایین. من گفتم آقای دکتر، پایین برویم، نمی‌توانیم از مردم جدا شویم؛ بالاخره شلوغ است. ایشان گفت حتماً برویم. حدود ۱۰ دقیقه در میان مردم بودیم.

این حضور باید به حماسه تبدیل می‌شد، نه یک رویداد عادی

حاجی‌میرزایی از کم‌توجهی رسانه‌ ملی به این حضور انتقاد کرد و گفت: بعدها من این موضوع را با آقای جبلی مطرح کردم و از او گلایه کردم. گفتم یکی از معدود مسئولینی که، یا شاید تنها مسئولی که در شرایطی که یک ساعت قبلش موشک زده بودند و یک ساعت بعدش هم موشک زدند، آمد در خیابان و در صحنه عمومی، در جمع مردم ظاهر شد، ولی این تبدیل به حماسه نشد؛ انگار یک رویداد عادی بود، مثل یک روز معمولی که رئیس‌جمهور آمده در جمعی حاضر شده و رفته. یعنی مواجهه رسانه‌های ما با این پدیده، در حد واقعی خودش نبود.

صدا و سیما زحمت کشید، اما انتظار بیشتری داشتیم

او افزود: مثلاً خانم امامی کار چشمگیری انجام داد و در منظر همه مردم شجاعت نشان داد که جای قدردانی هم دارد. صدا و سیما هم واقعاً سنگ تمام گذاشت و عملکرد خوبی داشت. اما لااقل من توقع داشتم درباره آقای رئیس‌جمهور، این موضوع بیشتر پوشش داده شود.

حاجی‌میرزایی گفت: حتی دیدارهای آقای رئیس‌جمهور، مثلاً وقتی ما به وزارتخانه‌ها می‌رفتیم، بعضاً به دلیل اطلاع ندادن، در را به روی ما باز نکردند. چون نمی‌دانست چه کسی پشت در است! وزارتخانه‌ای بود که وارد پارکینگ شدیم. نگهبان گفت چه خبر است؟ پرسیدیم کسی اینجا نیست؟ گفت همه به ساختمان دیگری رفته‌اند. بعد رفتیم ساختمان دیگر.

در بسیاری از برنامه‌ها، بدون اسکورت و با خودروهای معمولی رفتیم

رئیس دفتر رئیس جمهور گفت: واقعاً صدا و سیما در آن برهه حساس، خیلی زحمت کشید. آنها هم در معرض خطر بودند. قبول خطر کردند و کار کردند و دائماً درصدد اطلاع‌رسانی بودند. اما لااقل من توقع داشتم درباره آقای رئیس‌جمهور، این موضوع بیشتر پوشش داده شود. با اطمینان می‌گویم که آقای پزشکیان نسبت به این مسائل سر سوزنی نه حساسیت دارد نه انتقاد می‌کند و نه دنبال تبلیغات است؛ بلکه معتقدم حق مردم است بدانند که رئیس‌جمهورشان در تمام خیابان‌های تهران حضور داشته است. ما در بسیاری از برنامه‌هایی که داشتیم، در ترافیک گرفتار شدیم و برنامه‌ها را با ماشین‌های معمولی، بدون اسکورت و با دو خودرو به نقاط مختلف رفته‌ایم. آقای جبلی به ما گفت که به ما بگویید که کسی از ما همراه شما باشد و فیلم بگیرد. گفتیم حتی تیم حفاظتی هم تا لحظه آخر از مقصد ما مطلع نمی‌شود، چون روزهای حساسی بود.

در رفتار آقای پزشکیان، کوچک‌ترین خلل و تردیدی نبود

حاجی‌میرزایی تأکید کرد: در آن روزها چیزی که در رفتار آقای پزشکیان دیدم، کوچک‌ترین خلل و تردیدی در ایشان نبود. با شجاعت، رفتارشان هیچ تفاوتی با روزهای دیگر نداشت.

در زمان جنگ هم تا دم شهادت رفته بودند

وی گفت: آقای پزشکیان در زمان جنگ، در اکثر عملیات‌ها حضور داشته، تیم پزشکی را همراهی می‌کرد، در جبهه مشارکت جدی و مؤثر داشته است. آشنایی من با آقای دکتر پزشکیان برمی‌گردد به سال ۵۸، دانشگاه تبریز؛ آن زمان هم ایشان استوانه‌ای در دانشگاه تبریز بود. کسانی که دانشگاه تبریز بودند، می‌دانند آقای پزشکیان کیست؛ کسی که از بحث و گفتگو با گروه‌های مختلف سیاسی ابایی نداشت، اهل منطق بود، بدون دعوا بحث می‌کرد، استدلال می‌آورد و خیلی فعال بود. از آغاز جنگ هم در اکثر عملیات‌ها حضور داشت.

حضور تمام‌قد دولت پس از حمله رژیم صهیونیستی

حاجی‌میرزایی با اشاره به وقوع حمله رژیم صهیونیستی در بامداد 23 خرداد بیان داشت: ما ساعت تقریباً سه و نیم یا ربع به چهار متوجه شدیم اتفاقاتی افتاده و بلافاصله به دفتر آمدم. آقای رئیس‌جمهور هم حضور یافتند و از ساعت چهار صبح، چه تعطیل و چه غیرتعطیل، تا شب در محل حضور داشتیم.

وی گفت: تأکید من این بود که مجموعه ریاست جمهوری حضور تمام‌قد داشته باشد و محل رجوع وزارتخانه‌ها برای رفع ابهامات، تردیدها و سؤالات باشد. تقریباً با اطمینان می‌گویم همه وزارتخانه‌ها به رئیس‌جمهور دسترسی داشتند و هیچ محدودیتی وجود نداشت.

با وجود تدابیر امنیتی، پیام‌ها به رئیس جمهور منتقل می‌شد

رئیس دفتر رئیس جمهور در پاسخ به این سوال با وجود تدابیر امنیتی شدید، چگونه ارتباط با رئیس جمهور برقرار می‌شد؟ گفت: اگر وزارتخانه‌ها مسئله‌ای داشتند، به جای اینکه آنها بیایند، ایشان می‌گفت ما می‌رویم و به آنجا می‌رفتیم تا مشکلاتشان را بشنویم و رفع کنیم.

پربسامدترین جمله‌ پزشکیان در جلسات غفلت نکردن از معیشت مردم است

حاجی‌میرزایی با اشاره به نگاه امام خمینی به حمایت از قشر ضعیف، در پاسخ به این سوال که طی ۴۷ سال گذشته چگونه عمل کرده‌ایم و دولت فعلی تا چه حد دغدغه رسیدگی به طبقات ضعیف را دارد؟ اظهار داشت: امام تعابیر بلندی درباره امت داشتند؛ «ولی نعمتان» و تعابیری از این دست. پربسامدترین جمله‌ای که آقای پزشکیان در جلسات دولت به کار بردند، این است: «ما نباید از معیشت مردم غافل شویم، به‌خصوص طبقات ضعیف.» هر تصمیم دولت ابتدا باید وضعیت مردم بررسی شود و مراقبت شود که مشکلی ایجاد نشود.

به جای جستن مقصر، باید مسأله را حل کرد
همچنان معتقدیم که باید بیشتر کار کنیم

وی ادامه داد: واقعیت این است که دولت را در شرایط بسیار سختی تحویل گرفتیم. مثلاً در همان ساعات اولیه شروع به کار دولت، حادثه تلخ شهید هنیه اتفاق افتاد و پس از آن، رویدادهای تلخ دیگری زنجیروار رخ داد. مسائل به نقطه بحرانی رسیده بود. آقای پزشکیان همواره تأکید دارند که یکی از خطاهای ما در دوره‌های مختلف، جستجوی مقصر است.

حاجی‌میرزایی افزود: ایشان از ابتدا آمدند و هیچ کس را مقصر جلوه ندادند، نگفتند قبلی‌ها چنین کردند یا آن‌گونه کردند. ایشان معتقدند به جای جستجوی مقصر، باید مسئله را شناسایی و حل کرد. با وجود تمام تلاش‌ها برای کاهش آسیب به قشر ضعیف، همچنان معتقدیم که باید بیشتر کار کنیم. نه اینکه نخواستیم یا باور نداشتیم، بلکه شرایط به گونه‌ای بود که دست ما بسته بود.

اصلاح ناترازی انرژی و نگاه «محله‌محوری»

وی بیان داشت: توجه به مردم از منظر عدالت، یک اولویت است. اگر از منطق عدالت بنگریم، منابع زیادی در جامعه توزیع می‌شود اما سهم جمعیت به‌ویژه طبقات ضعیف از این منابع، عادلانه نیست؛ مثل آب، برق، گاز، بنزین، یارانه و… سهم این طبقات، سهمی معقول نیست و تغییر این وضعیت هم ساده نیست.

حاجی‌میرزایی خاطرنشان کرد: یکی از اولویت‌های ما اصلاح ناترازی انرژی بود. وقتی کار را شروع کردیم، تقریباً یک چهارم نیاز کشور به برق کسری داشتیم و با خشکسالی‌های پی‌در‌پی روبه‌رو بودیم. طرحی تهیه شد و همه مسئولین اصلی کشور پذیرفتند که باید این طرح اجرا شود، اما نمی‌توان برای جمعیت ۹۰ میلیونی نسخه واحد پیچید؛ شرایط افراد متفاوت است.

او توضیح داد که برای کنترل اثر واقعی سیاست‌ها، شبیه‌سازی‌ای در یک استان کوچک انجام شد تا تأثیر آن روی اقشار مختلف مشخص شود و افزود: اصرار ایشان این بود که باید اثر واقعی این سیاست را با توجه به تنوع جامعه، کنترل کنم و ببینم روی هر بخش چه تأثیری دارد و چگونه می‌توانم آن تأثیر را مدیریت کنم و کاهش دهم. آقای پزشکیان به این جمع‌بندی رسیده‌اند که باید رویکرد «محله‌محوری» را گسترش دهیم تا مقامات محلی متناسب با شرایط بومی تصمیم بگیرند.

دانشگاه‌ها باید توانمندسازی دانشجویان برای حل مسأله را محور کار قرار دهند

حاجی‌میرزایی درباره نقش دانشگاه‌ها گفت: ایشان معتقد است که ظرفیت علمی دانشگاه‌ها باید در این مسیر به کار گرفته شود. ایشان معتقد است که دانشگاه‌های ما معمولاً ابتدا سعی می‌کنند دانش منتقل کنند؛ یعنی استاد به دانشجو اطلاعات می‌دهد. برخی فقط دانش منتقل می‌کنند و گروهی تلاش می‌کنند سطحی از مهارت را نیز به دانشجویان بیاموزند. در علوم پزشکی این مهارت‌ها جدی‌تر است و دانش به مهارت تبدیل می‌شود. اما در بسیاری از دیگر دانشگاه‌ها چون این ارتباط واقعی قطع است، دانشگاه صرفاً مدرک صادر می‌کند و تأیید نمی‌کند که دانشجو توانایی ورود به عرصه واقعی و حل مسئله را دارد یا خیر.

وزیر اسبق آموزش و پرورش اظهار داشت: نسل‌های بعدی دانشگاه‌ها باید بر توانمندسازی دانشجویان برای حل مسأله تمرکز کنند. حل مسئله نیازمند ترکیبی از دانش، مهارت و نگرش است؛ ولی حتی این سه وقتی با هم جمع شوند، ممکن است باز هم مسئله حل نشود مگر آنکه دانشگاه با محیط واقعی ارتباط مستمر و موثر داشته باشد و یک نسل دیگر که به جلو می‌رویم، حتی دانشگاه علاوه بر این موارد باید نگاه میان‌رشته‌ای هم داشته باشد.

وی افزود: آقای پزشکیان اکنون گفت و گوهای مفصلی با دانشگاه‌ها ترتیب داده و به شورای عالی انقلاب فرهنگی توصیه کرده‌اند که به این سمت حرکت کنند. دانشگاهی که ارتباطی با واقعیت‌های جامعه نداشته باشد، چه مشکلی را می‌تواند حل کند؟ فقط عده‌ای را مدرک‌دار می‌کند، اما قادر به حل مسائل جامعه نیست.

اصلاح سهمیه بنزین خودروهای لوکس و چندخودرو داشتن، نیازمند مطالبه ملی است

حاجی‌میرزایی بیان داشت: در بحث رفع ناترازی انژری، اختیاراتی به دستگاه‌های مرتبط تفویض شده تا متناسب با شرایط اقدام کنند. مثلاً بررسی شده است که خودروهای لوکس نباید از سهمیه بنزین یارانه‌ای استفاده کنند. همچنین وزارت نفت اختیار پیدا کرده است که زیرساخت‌ها را فراهم کند تا این اصلاحات عملیاتی شوند. یا مثلاً آیا هر کارت ملی باید یک کارت بنزین داشته باشد یا اینکه یک نفر ممکن است چهار یا پنج خودرو داشته باشد و به همه آنها سهمیه بنزین تعلق گیرد؟ آیا باید به هر خودرو به یک میزان سهمیه بنزین داده شود؟ این مسائل و تصمیمات پیچیده است و باید متناسب با شرایط هر فرد و بخش مدیریت شود.

وی خاطرنشان کرد: یا اینکه هر فردی اگر بیش از یک خودرو دارد، برای خودروهای بعدی بنزین با قیمت دیگری پرداخت کند. این رویکرد به نظر من قابل قبول‌تر است، اما باید بتوانیم فضای اجتماعی را همراه کنیم و این تبدیل به مطالبه‌ای ملی شود. چرا که بسیاری از منابعی که بابت هدفمندی یارانه‌ها اختصاص داده می‌شود، سهم جمعیت از آن یکسان نیست. گروه‌های برخوردارتر، بهره‌مندی بیشتری از این یارانه‌ها دارند تا قشرهای ضعیف‌تر. ما باید به خصوص در سطح رسانه‌ها سطحی از آگاهی و بلوغ اجتماعی ایجاد کنیم که مردم بخواهند از دولت مطالبه کنند این اصلاحات انجام شود.

منفعت ملی اقتضا می‌کند که وقتی منابع آبی محدود است، مصرف بهینه شود

حاجی‌میرزایی بیان داشت: یک نکته دیگر درباره همه منابعی که در هدفمندی مصرف می‌شوند این است که یک مصرف استاندارد وجود دارد، مثلاً مصرف یک خانواده معمولی را با بعد خانوار در نظر می‌گیریم، مثلاً چند متر مکعب آب در روز باید مصرف شود. اما در برخی موارد نزدیک ۴۰ درصد از این مقدار استاندارد، حتی دو برابر آن مصرف می‌شود. در برخی کشورهای اروپایی و آمریکایی برای مصرف مازاد بر الگوی تعیین شده – که این الگوهای آنها حتی بسیار کمتر از الگوی ماست – جرائم سنگینی وضع شده است. منفعت ملی اقتضا می‌کند که وقتی منابع آبی محدود است، مصرف بهینه شود.

دستور رئیس جمهور برای صرفه‌جویی در مصرف آب

رئیس دفتر رئیس جمهور گفت: آقای رئیس جمهور دستور داده‌اند که در ساختمان ریاست جمهوری دیگر چمن‌ها آبیاری نشود و اساساً باید چمن‌کاری محدود شود، به ویژه وقتی منابع آب‌های زیرزمینی در بحران هستند. مثلاً در اصفهان، الگویی اجرا شده است که به جای آبیاری فضای سبز با آب، از سنگریزه‌ها برای نگهداری درختان استفاده می‌کنند و فضای سبز را با سنگ‌های رنگی تزیین می‌کنند. در برخی ایالت‌های آمریکا، که اقلیم‌شان شبیه ایران است ولی تولید ناخالص داخلی‌شان چند برابر ماست، چنین گستردگی فضای سبز و آبیاری‌های فراوان وجود ندارد.

راه‌حل رفع ناترازی انرژی متعادل شدن مصرف است

وی ادامه داد: ما به مرحله‌ای رسیده‌ایم که آب در حداقلی است و اگر صرفه‌جویی نشود، احتمال مشکلات جدی در پاییز وجود دارد. مردم باید مراعات کنند؛ مثلاً استخرها باید خالی شوند، آبیاری‌ها محدود شود. البته اگر بارندگی مناسبی صورت گیرد، شرایط بهتر خواهد شد و امکان تعدیل وجود دارد، اما الان با وضعیت موجود باید همراهی کنیم.

حاجی‌میرزایی بیان داشت: وقتی ۴۰ درصد کاهش بارندگی را داریم و این کم‌بارشی در ۵۷ سال گذشته بی‌سابقه است، این یک شرایط طبیعی است، البته کمبودهایی در سیستم مدیریتی هم وجود دارد که وضعیت را تشدید کرده است و همه باید کمک کنند.  مردم باید مراعات کنند و بارگذاری‌های جدید محدود شود. آقای پزشکیان از همان ابتدا تأکید داشتند که وقتی نمی‌توانیم شرایط موجود را تامین کنیم، چرا بارگذاری جدید انجام دهیم؟ باید بارگذاری‌ها محدود و متناسب با منابع و مصارف تعادل برقرار شود. یعنی باید با توجه به منابع موجود و مصارف، استانداردهایی تعریف شود و تعادل میان آنها ایجاد شود. این‌ها اقدامات جدی‌ای هستند که اکنون در حال انجام است.

حاجی‌میرزایی تأکید کرد: مدت‌هاست گروه‌های متعددی تشکیل شده‌اند و روی این موضوع مطالعه و کار کرده‌اند و طرح‌های مختلفی تهیه شده است. راه‌حل رفع ناترازی انرژی این است که مصرف متعادل شود؛ کسانی که بیش از حد مصرف می‌کنند هزینه اضافی بپردازند، کسانی که کمتر مصرف می‌کنند پاداش بگیرند و کسانی هم که الگو را رعایت می‌کنند به زندگی خود ادامه دهند. این تصمیم در دستور کار دولت است و به زودی عملی خواهد شد.

ارزیابی وزارتخانه‌ها باید معطوف به ماموریت باشد

حاجی‌میرزایی درخصوص ارزیابی عملکرد وزارتخانه‌ها نیز گفت: ما عملکرد وزارتخانه‌ها را ارزیابی می‌کنیم. اما یکی از نکات مهم این است که ارزیابی‌ها معمولاً معطوف به ماموریت دستگاه‌ها نیست. مثلاً وزارت نیرو صرفاً برای سدسازی ایجاد نشده، بلکه برای تأمین بهینه منابع آب و برق است. ارزیابی باید ببیند آیا دستگاه توانسته مشکل اصلی را حل کند یا نه، نه اینکه فقط اقدامات جزئی گزارش داده شود. بنابراین ارزیابی باید معطوف به ماموریت و تحقق آن باشد.

وی افزود: گزارش‌گیری‌ها بیشتر به سمت اقدامات جزئی می‌رود. دستگاه‌ها عادت کرده‌اند اقدامات خود را گزارش دهند، اما دو خطای مهم و دو فرض به شدت مورد سوال در این مدل گزارش دادن، وجود دارد؛ یکی اینکه فرض می‌کنند آن کار حتماً باید انجام می‌شد، اما مشخص نیست آن کار واقعاً درست بوده باشد. بررسی‌ها نشان داده که تمام سیاست‌گذاری‌هایی که در حوزه مدیریت آب در سال‌های قبل و بعد از انقلاب انجام شده، بعضاً وضعیت را بدتر کرده است. مطالعات علمی و نمودارها ارائه شده است.

ابتدا باید مشخص کنیم کلید کجا گم شده است

وی ادامه داد: یک مثال می‌زنم. کسی در خیابان دنبال کلید خانه‌اش می‌گردد، می‌پرسند کجا گم کرده‌ای؟ می‌گوید در زیرزمین خانه. می‌گویند چرا اینجا دنبالش می‌گردی؟ می‌گوید اینجا روشن‌تر است. خیلی وقت‌ها ما مسائل را آنجایی حل می‌کنیم که برایمان راحت‌تر است، اما مشکل اصلی آنجا نیست. به اعتقاد من، یکی از تمایزهایی که دولت آقای پزشکیان ایجاد کرده، این است که ابتدا باید مشخص کنیم کلید کجا گم شده است. بیش از ۵۰ درصد حل مسئله در همین است که بفهمیم مشکل اصلی کجاست و آنجا به دنبال حل مسئله باشیم.

او مثال زد: مدتی بر این باور بودیم که کشت آبیاری قطره‌ای خوب است، اما مناطقی انتخاب شد که ظرفیت لازم را نداشتند و نتیجه معکوس داد. اگر از ابتدا جای درست را انتخاب می‌کردیم، منابع بهینه مصرف می‌شد.

حاجی‌میرزایی خاطرنشان کرد: یا فرض کنید در کشور ما برخی طرح‌های عمرانی در استان‌ها انجام شده است، اما آن منطقه توان تامین انرژی یا آب مورد نیاز آن طرح را ندارد و باید آب را از جای دیگر به آنجا منتقل ‌کنیم، در حالی که می‌توانستیم این طرح را در جایی بزنیم که منابع کافی وجود داشته باشد. در تمام دنیا، مهمترین شهرها، شهرهای بندری است. در ایران هم شهرهای بندری از ظرفیت‌های بی‌نظیری برخوردارند، اما رشد و توسعه در این شهرها کمتر از ظرفیت است و صنایع ما به جای آنکه در این مناطق شکل بگیرند، در جاهای دیگر شکل گرفته‌اند که امکان تامین منابع لازم برای آنها محدود است.

آمایش سرزمین و ظرفیت‌ها باید واقع‌بینانه بررسی شود

حاجی‌میرزایی با اشاره به اهمیت آمایش سرزمین گفت: سال‌ها درباره آمایش حرف زده‌ایم، اما واقعاً کجا مناسب است، برای چه کاری و چگونه باید ظرفیت‌ها فعال شود، بررسی نشده بود. دولت آقای پزشکیان بر فهم ریشه مسائل تأکید دارد.

او افزود: معتقدم مسائل کنونی کشور، موهبت الهی است. یک جامعه دارای درک تجریدی و انتزاعی است که پدیده‌ها را قبل از وقوع پیش‌بینی می‌کند و واکنش مناسبی نشان می‌دهد و از بروز بسیاری از مسائل جلوگیری می‌کند. یک جامعه وقتی حسش تحریک نشود، قدم برنمی‌دارد. ما بسیاری از مسائل که اکنون با آنها مواجه هستیم، وارد محدوده حس شده‌اند و از محدوده انتزاع و تجرید خارج شده‌ است. این یک تلنگر شدید است که می‌گوید آقا حواست را جمع کن، باید کاری بکنی. این سیاست‌گذاری‌ها در حوزه‌های مختلف توسعه دچار مشکل است.

تنها ۹ درصد اهداف برنامه‌های پیشرفت محقق شده است

وی در ادامه به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس اشاره کرد و گفت: بنابر گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، حدود ۳۵ درصد برنامه‌ها اجرایی شده، یعنی ۳۵ درصد احکام برنامه در دستور کار قرار گرفته است. اما اگر از میزان تحقق اهداف سوال کنید، می‌گویند کمتر از ۹ درصد اهداف تحقق پیدا کرده است!

حاجی‌میرزایی تصریح کرد: این اقدام بزرگی است که دو قوه حداقل یک سال تمام نیروهای خود را صرف تولید این برنامه‌ها کرده‌اند. اما برنامه‌ای که تولید می‌شود و هدفش محقق نمی‌شود باید مورد سوال قرار بگیرد. وقتی سوال نمی‌شود، برنامه‌های بعدی هم به همان شکل نوشته و دنبال می‌شوند و کسی نمی‌گوید چرا برنامه قبلی به نتیجه نرسید که ما بفهمیم چرا این اتفاق افتاد و در برنامه‌های بعدی اشتباه تکرار نشود. این مسائل به دلیل غفلت و بی‌اعتنایی، مزمن انباشته شده‌اند و ما را در لبه بحران‌های جدی قرار داده‌اند که باید به آنها توجه کنیم. به نظر من، الان فرصت بسیار خوبی است تا حواسمان را جمع کنیم. دست‌کم تمام تلاش این است که از این فرصت استفاده کنیم، سیاست‌ها را محک بزنیم و مرور کنیم.

وی تأکید کرد: من شک ندارم که همه دولت‌ها خیرخواه بوده‌اند، اما نتیجه کار نشان می‌دهد که نظام سیاست‌گذاری در انتخاب اولویت‌ها و برنامه‌ها دچار اشکال بوده است.

وجود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان طرح نیمه‌کاره در کشور

وی افزود: ۴۰۰ هزار میلیارد تومان طرح نیمه‌کاره وجود دارد که بسیاری ارزش اقتصادی خود را از دست داده‌اند. پروژه‌ها اغلب بخشی شروع شده و بخش دیگری به تعویق افتاده است. می‌بینند که اعتبار محدودی دارند و هر کس هم می‌خواهد در شهر و منطقه خود کاری انجام دهد، اگر نکند، می‌گویند این کاری نکرده است؛ مثلا یک پروژه به صد واحد پول نیاز دارد و ما که این میزان را نداریم؛ الان ۵ واحد داریم. می‌گوید ایرادی ندارد، شروع می‌کنیم و کم کم تأمین می‌کنیم. ولی خب اگر از ابتدا طرح را برای ۵ واحد می‌بستید و تمام می‌کردید و سال بعد ۵ واحد دیگر و هر سال بخش کوچکی انجام می‌شد، کارها بیشتر پیش می‌رفت. اما طرح‌ها زخمی شده است.

رئیس دفتر رئیس جمهور بیان داشت: آقای پزشکیان مثال زدند که صدها چاه ۹۰ متری زده شده، اما آب در ۱۰۰ متری است؛ یعنی مسائل را به عمق کافی ورود نکرده‌ایم. باید به منشأ مسائل برسیم تا بتوانیم آن‌ها را به شکل مناسب و موثری مدیریت کنیم.

فرار واحدهای بزرگ تولیدی از قانون تأمین انرژی

 اولویت اصلی ما تأمین انرژی برای تولید است

حاجی‌میرزایی تأکید کرد: در موضوع انرژی خورشیدی که آقای پزشکیان روی آن تأکید کرده‌اند، به دلیل کمبود انرژی نزدیک به ۲۰۰ تا ۳۰۰ همت عدم‌النفع داشته‌ایم. اگر انرژی واحدهای تولیدی تأمین نشود، ایجاد واحدهای جدید چه فایده‌ای دارد؟ قانون مقرر کرده که واحدهای بزرگ باید انرژی مورد نیاز خود را تأمین کنند. اما بسیاری از آنها این کار را انجام نمی‌داده‌اند و موضوع رها شده است. اگر بخش تولید نتواند انژری مورد نیاز خود را تأمین کند، چه اهمیتی دارد که واحد تولیدی جدید ایجاد شود؟ بنابراین اولویت امروز ما این است که انرژی کافی برای نیازهای کشور تأمین کنیم تا در پاییز و زمستان امسال، تولید کمتر آسیب ببیند یا اصلا آسیبی نبیند.

مشکل اصلی افراد نیستند، باید به ریشه مشکلات توجه کنیم

وی در پاسخ به این پرسش که آیا احتمال ترمیم کابینه وجود دارد یا خیر؟ گفت: این را من نباید پاسخ بدهم. برداشت من این است که مشکل اصلی ما افراد نیستند. همین افرادی که می‌گفتند خوب و با تجربه هستند، کشور را به اینجا رسانده‌اند. به جای تمرکز بر جایگزینی افراد، باید به منشأ و ریشه مشکلات توجه کنیم.

استیضاح تاکنون وضع را بهتر نکرده است

او در مورد استیضاح وزیران نیز گفت: قانون اساسی حق استیضاح را برای مجلس قائل شده و ما هم قائلیم، اما تجربه نشان داده که استیضاح و تغییرات مکرر مدیریت‌ها تاکنون وضع را بهتر نکرده است. وقتی استیضاح یک وزیر مطرح می‌شود، دو تا سه ماه وزارتخانه به کما می‌رود و کار اصلی زمین می‌ماند. باید انرژی‌مان را برای حل مشکلات صرف کنیم.

حاجی‌میرزایی تأکید کرد: بنابراین من خواهش می‌کنم، نمی‌خواهم بگویم که عملکرد دولت الان بی‌نقص است؛ اصلاً نمی‌شود این را گفت. دستگاه‌ها متفاوتند، نوع مدیریتشان بر موضوعات متفاوت است، بعضی بهتر مدیریت می‌کنند و بعضی ضعیف‌تر. اما راه‌حل این است که به جای خنثی کردن توان همدیگر، کمک کنیم مسائل حل شود و انرژی‌مان را برای حل مشکلات صرف کنیم.

هم‌افزایی بی‌سابقه سران سه قوه

رئیس دفتر رئیس جمهور با اشاره به برگزاری منظم جلسات سران قوا گفت: به شهادت مسئولان مرتبط، این سطح همکاری بی‌سابقه است. یکی از مسئولان قوه قضاییه گفته بود که تأکیدات و اهتمام آقای اژه‌ای برای کمک به دولت در پیشبرد کارها بی‌سابقه است. من فکر می‌کنم این نیز یک نعمت خداوندی است.

وی افزود: با مجلس هم همکاری و هماهنگی وجود دارد و جلسات منظم برگزار می‌شود. مسائل مهم با حداکثر تفاهم مطرح و بررسی می‌شوند و اختلافات بزرگنمایی نشده‌اند.

روایت اولین حضور دکتر حاجی‌میرزایی در حسینیه جماران

حاجی‌میرزایی با اشاره به خاطره اولین حضورش در حسینیه جماران اظهار داشت: همان سال‌های اول بود. چند بار با نهضت سوادآموزی آمدم و حدود ۲۰ سال از دوران خدمتم را در نهضت صرف کردم. همچنین در همین حسینیه مراسم تحلیف مرحوم هاشمی رفسنجانی برگزار شد و برای مراسم اعیاد و دیدارهای عمومی امام با مسئولان نیز به اینجا می‌آمدیم.

حضرت آقا اهتمام ویژه‌ای به آموزش و پرورش دارند

حاجی‌میرزایی با یادآوری یکی از خاطرات دوران صدرات آموزش و پرورش و ارائه گزارش در محضر رهبر انقلاب گفت: آقا اهتمام ویژه‌ای به مسئله آموزش و پرورش دارند؛ به اندازه‌ای که هیچ کس در کشور به اندازه آقا به این موضوع توجه نداشت تا آقای پزشکیان. آقای دکتر کاظمی تعریف می‌کردند که خدمت آقا رفته بودند و آقا فرموده بودند: این فرصت را غنیمت شمارید. این فرصت بسیار خوبی است که آقای رئیس جمهور عمیقا به آموزش و پرورش باور دارد.

وزیر اسبق آموزش و پرورش افزود: آقای پزشکیان بیش از ۳۰ جلسه برای آموزش و پرورش تشکیل داده‌اند. هر استانی که می‌رود، اولین موضوعی که بررسی می‌کند مسئله آموزش و پرورش است؛ چه در بحث مدرسه‌سازی و چه در عدالت آموزشی. ایشان معتقدند دانش‌آموزان پس از پایان دوره مدرسه باید به سطحی از شایستگی برسند که بتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند و زندگی شرافتمندانه و عزتمندانه‌ای داشته باشند. تمام توجه خود را روی این موضوع گذاشته‌اند و مجموعه آموزش و پرورش هم به جد دنبال این کار هستند.

۷ هزار مدرسه در مراحل مختلف ساخت است

 احتمال افتتاح نیمی از این مدارس در مهرماه

وی افزود: الان بیش از ۷ هزار مدرسه در مراحل مختلف ساخت، از پیدا کردن زمین تا نازک‌کاری، در حال احداث است و نزدیک به ۵۰ درصد آن‌ها همین مهرماه افتتاح خواهد شد. بخش مهمی از این پروژه‌ها متکی به ظرفیت‌های مردمی است.

مشارکت مردمی، سرمایه ارزشمند ماست

حاجی‌میرزایی با اشاره به نمونه‌هایی از مشارکت مردمی گفت: یک بار به ایلام رفته بودیم، و آنجا یک پیرمرد به نام آقای باصفا آمد و گفت آقای رئیس جمهور گفتند برای بچه‌هایتان مدرسه بسازید، ما هم رفتیم و مردم ده را جمع کردیم و گفتیم برای بچه‌هامون مدرسه بسازیم. مردم هم گفتند این وظیفه دولت است. گفت یک خانمی در ده این را شنید و گفت مردم غیرتتان کجا رفته؟ رئیس‌جمهورتان گفته بروید بچه‌هایتان خودتان مدرسه بسازید و ظرف دوم ماه مردم خودشان شروع کرده بودند و زمین را آماده کردند. در مشهد یک پویش مردمی شکل گرفته بود تحت عنوان «با من» که یکی می‌گفت سیمانش با من، آن یکی گفته بود آجرش با من؛ یکی می‌گفت پنج روز کارگریش با من.

وزیر اسبق آموزش و پرورش بیان داشت: تعبیر آقای پزشکیان این است که اگر یک خیر بتواند صد مدرسه بسازد، دستش درد نکند، اما من دنبال صد نفر هستم که هر کدام یک مدرسه بسازند. این مشارکت مردمی برای من بسیار ارزشمند است، اینکه مردم مسئله را مسئله خودشان بدانند و غافل نشوند از مسئله بچه‌شان و نگویند بچه ماست ولی دولت باید تأمین کند. بلکه درک کنند که این بچه، آینده، سرمایه و سرمایه‌گذاری ماست. باید همه دست به دست هم دهیم. البته دولت مسئولیتش را کنار نمی‌کشد، اما همه باید کمک کنند تا این کار به سرانجام برسد.

رهبری معتقدند بدون حل مسائل آموزش و پرورش، مسائل دیگر حل نمی‌شود

وی تأکید کرد: آقا به دلیل اعتقادی که به مسئله آموزش و پرورش دارند و اهمیتی که به آن می‌دهند و حتی تعبیری دارند که بدون حل مسائل آموزش و پرورش، مسائل دیگر را نمی‌توانیم حل کنیم، بر این باورند که آینده جامعه را آموزش و پرورش می‌سازد و فردای کشور را امروز در آموزش و پرورش می‌توان مشاهده کرد. اگر امروز نسل شاداب، فعال، معتقد و کارآمد داشته باشیم، فردا نیز چنین جامعه‌ای خواهیم داشت.

حاجی‌میرزایی تصریح کرد: به همین دلیل، هر ساله زمان اختصاصی برای آموزش و پرورش در نظر گرفته می‌شود و در روز معلم با فرهنگیان دیدار می‌کنند. آن سال به دلیل کرونا این دیدار به صورت ویدئو کنفرانس برگزار شد و گزارشی خدمت ایشان داده شد. فرمایشات ایشان بسیار خوب بود. این هم یکی از خاطرات به یادماندنی من است. تعابیری که مقام معظم رهبری به کار بردند و اظهار رضایتی که از کار آموزش و پرورش داشتند، برای من سرمایه خوبی است.

روزهای تلخ ارتحال امام

 در فکر ما نمی‌گنجید که امام یک روزی بخواهند فوت کنند

رئیس دفتر رئیس جمهور با اشاره به خاطراتش از روزهای تلخ ارتحال امام خمینی (ره) اظهار داشت: روزهای تلخی بود. روزهایی که امام به بیمارستان رفتند و عمل جراحی داشتند، واقعا در فکر ما نمی‌گنجید که امام یک روزی بخواهند فوت کنند. وقتی خبر فوت حضرت امام منتشر شد، اول به حسینیه جماران و سپس به مصلی رفتیم تا پیکر امام را بدرقه کنیم. روز انتقال پیکر به بهشت زهرا، همراهی کردیم.

روز بازگشت امام به ایران، مسیر میدان آزادی تا بهشت زهرا را دویدیم

وی خاطرنشان کرد: روزی که امام به ایران آمدند، یک یا دو روز قبل از ورود امام به ایران، خدمت شهید صدوقی بودیم و ایشان گفت: امام دارد می‌آید؛ سریع به تهران بروید. آن روز از میدان آزادی تا بهشت زهرا بخش عمده مسیر را دویدیم. هر جا ماشینی پیدا می‌شد، سوار می‌شدیم و هر جا مسیر تغییر می‌کرد، پیاده می‌شدیم و دوباره وسیله دیگری می‌گرفتیم. با موتور و هر شرایطی که می‌توانستیم، خود را به مقصد می‌رساندیم. بعد هم در دوره ارتحال امام، تفاوت فضا را به خوبی احساس کردیم؛ آنجا شور و شوق آمدن امام بود اما اینجا اندوه سنگین رفتن ایشان. واقعا روزی بسیار سخت، سنگین و تلخ بود.

احساس از دست دادن پشتوانه معنوی

حاجی‌میرزایی اضافه کرد: یک بار در نماز جمعه، وقتی شهید مدنی شهید شد، حس کردم پدرم را از دست داده‌ام. ارتحال حضرت امام هم چنین حسی داشت؛ حس از دست دادن پشتوانه معنوی و شخصیتی که بیشترین تأثیر را بر زندگی من داشت و همیشه سعی کردم از او بیاموزم. نبودن ایشان بسیار سنگین و سخت بود.

حضور مقام معظم رهبری مایه آرامش جامعه و ستون خیمه کشور است

وی در پاسخ به این سوال که آیا فکر می‌کردید آقای خامنه‌ای رهبری را برعهده بگیرند، گفت: قطعا یکی از گزینه‌هایی که بیشترین احتمال را داشت، با توجه به دیدگاه امام نسبت به آقا بود. اما نمی‌توانستیم پیش‌بینی کنیم که چه اتفاقی خواهد افتاد. انتخاب ایشان بسیار سریع انجام شد و آرامش را به جامعه بازگرداند. امروز با فاصله نگاه می‌کنیم که رفتن امام یک رویداد خیلی عظیم بود، اما با انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای، همه چیز به سرعت تنظیم شد. حضور مقام معظم رهبری مایه آرامش جامعه و ستون خیمه کشور است. خداوند عمر ایشان را طولانی و سایه‌شان را بر سر کشور و مردم حفظ کند.

مسائل ساده را دست‌مایه تفرقه می‌کنند

ادبیات تخریب، با فرهنگ اسلامی ناسازگار است

رئیس دفتر رئیس جمهور درخصوص صحبت‌ برخی منقدین از عدم کفایت سیاسی یا اهانت‌هایی که به رئیس جمهور می‌شود و ضرورت مدیریت این فضا، بیان داشت: جامعه ما بالغ، بافرهنگ و توانمند است. مردم قدرت تشخیص اولویت‌ها و انتخاب واژگان را دارند. در قرآن آمده است که دشمنی‌ها باید به دوستی تبدیل شود. اندوه عمیق ما این است که مسائلی که ساده و قابل حل هستند، به واژه‌هایی تبدیل می‌شوند که تفرقه ایجاد می‌کنند. رفتار ما باید به بهبود کمک کند و هر رفتاری که دشمنی و بی‌حرمتی ترویج کند، نادرست است و با فرهنگ اسلامی و ایرانی سازگار نیست.

اگر فکر کنیم حق مطلق هستیم، این خودشیفتگی است

وی افزود: آقای پزشکیان می‌گویند دختر من و داماد من برای من خیلی نگران هستند. در دوران کرونا خیلی نگرانم بودند و وقتی کرونا گرفتم، هر چه به آنها  گفتم بروید، ماندند و حتی خودشان هم کرونا گرفتند اما من را ترک نکردند. در این ۱۲ روز هرجا می‌رفتیم، صبیه آقای پزشکیان همراه ما بود. می‌گفت بابا هر جا بروند، من باید باشم. اگر خطری متوجه ایشان باشد، باید متوجه من باشد. ایشان حاضر است جانش را برای من بدهد ولی خیلی وقت‌ها حرف من را قبول نمی‌کند؛ این دلیلش این نیست که من را دوست ندارد، بلکه دشمن هم نیست. اگر ما یک خط‌کش داشته باشیم که من حق مطلقم و هر کسی کمی زاویه داشته باشد، او را تکفیر کنیم و سرزنش کنیم، این خودش نوعی خودشیفتگی است.

رفتار ما باید به بهبود کمک کند

وی افزود: رفتار ما باید به بهبود کمک کند. هر رفتاری که دشمنی، کینه‌ورزی و بی‌حرمتی را ترویج کند، رفتار نادرستی است و با فرهنگ اسلامی و ایرانی ناسازگار است. ما می‌توانیم از واژه‌های مناسب‌تر و ادبیات غنی‌تری استفاده کنیم. من در یک رمان تعبیری خواندم که کلام، کلنگ نیست که برای تخریب کردن به کار برود، بلکه کلام یک موهبت الهی است و برای ساختن است نه ویران کردن. ما باید یاد بگیریم چطور کلام را استخدام می‌کنیم. تمایز آدم فهمیده، با فرهنگ و متعهد در انتخاب واژگان و غنای ادبیاتی است که به کار می‌برند و تأثیر آن بر مردم است.

آقای پزشکیان به اهانت‌ها اعتنایی ندارد

 حاجی‌میرزایی خاطرنشان کرد: آقای پزشکیان به این مسائل اعتنایی ندارد و اجازه نمی‌دهد اعتراض و شکایتی صورت بگیرد. می‌گوید کاری که انجام می‌دهم درست باشد، بقیه‌اش با خداست. مردم هم واقعاً این رفتارها را نمی‌پسندند و صداقت ایشان را حس می‌کنند.

پسر و داماد رئیس جمهور هیچ دخالتی در امور اجرایی ندارند

حاجی‌میرزایی درباره صدور حکم برای پسر و داماد رئیس‌جمهور نیز گفت: اینها هر دو با من کار می‌کنند. آقای یوسف که استاد دانشگاه است، واقعاً علاقه‌مند و فهیم است و در موضوعات مختلف فعالیت دارد و جلسات مختلفی را می‌رود و شهادت می‌دهم که هیچ دخالتی در امور اجرایی ندارد، نه در انتصابات و نه در هیچ موضوع دیگر. در صورتی که در زمانی این رویه بوده است.

وی افزود: داماد ایشان هم که با ایشان زندگی می‌کند، گاهی یک ارتباط و یا یک پیامی یا کاری هست که جز از این طریق ممکن نیست. هر رئیس‌جمهوری نیاز دارد به فردی نزدیک که کاملاً به او اعتماد داشته باشد تا برخی امور را با او تبادل کند. ایشان از صبح زود تا شب، پا به پای آقای پزشکیان حضور دارد آن هم بدون هیچ دخالتی در عزل و نصب‌ها.

تلاش کردم که در دفتر رئیس جمهور خلاف امانتداری و شفافیت رفتار نکنم

رئیس دفتر رئیس جمهور ادامه داد: من تلاش کردم که محیط دفتر رئیس‌جمهور آرام باشد و همه امکان داشته باشند حرفشان را به رئیس‌جمهور منتقل کنند؛ احساس نکنند که ارتباط با رئیس جمهور کانالیزه شده و افراد خاصی به ایشان دسترسی دارند. البته روحیه خود ایشان هم خیلی کمک می‌کند، ایشان واقعاً بسیار در دسترس است.

 وی گفت: واقعاً معتقدم که خلاف امانت رفتار نکنیم. ما آنجا هستیم که امین باشیم. نه اینکه سبک‌سنگین کنیم و یک حرفی را که بگوییم و یک حرف را نگوییم. آنچه فکر می‌کنیم که باید رئیس‌جمهور ببینند، اعم از پیام یا نامه یا گزارش، قطعا نباید از ایشان دور بماند. البته برخی مسائل روی آن کار می‌شود و گزارش تولید می‌شود، ولی اصل پیام و گزارش به رویت ایشان می‌رسد.

ماجرای «ول کن جعفر» چه بود؟

حاجی‌میرزایی درباره حواشی جلسه رئیس جمهور در زنجان نیز توضیح داد: حالا این هم در فضای رسانه یک مقدار بد توضیح داده شد. در آن جلسه، یک نماینده، از آقای پزشکیان می‌خواهد که اعتباراتی را برای کاری در نظر بگیرد. آقای قائم‌پناه می‌گویند که آقای پزشکیان صداقت دارد و هر چیزی را که بپذیرد، انجام می‌دهد و اگر نتواند انجام دهد، نمی‌پذیرد. آن نماینده شروع کرد به اصرار کردن که بپذیرد، بعد آقای پزشکیان گفت که اصلا ول کن و بحث را ادامه نده.

متن کامل گفت و گوی «حضور» با محسن حاجی میرزایی رئیس دفتر رئیس جمهور مسعود پزشکبان در پی می آید:

در خدمت جناب آقای دکتر حاجی‌میرزایی هستیم. در ابتدای برنامه، برخی از ویژگی‌های کاری و تجربیات ایشان را اشاره کردم؛ وزیر اسبق آموزش و پرورش و اکنون رئیس دفتر رئیس‌جمهور که یک سال بسیار پرکار را پشت سر گذاشته‌اند. این برنامه تقریباً همزمان شده با نخستین سالگرد حکم ایشان در دولت چهاردهم. ایشان، همان‌طور که در ابتدای برنامه گفتم، از ۲۰سالگی با امام خمینی(ره) از نزدیک آشنا بوده‌اند.

رنجبران: آقای دکتر، سلام. خیلی خوش آمدید.

حاجی‌میرزایی: سلام عرض می‌کنم خدمت شما و همه بینندگان عزیز و گرامی که این گفت‌وگو را پیگیری می‌کنند.

رنجبران: خیلی لطف کردید که با وجود همه مشغله‌های کاری، این فرصت را فراهم کردید. آقای دکتر، از اینجا شروع کنیم که آشنایی شما با امام از کجا آغاز شد؟

 حاجی‌میرزایی: شما اشاره کردید از ۲۰سالگی، اما من می‌خواهم برگردم به ۱۰سالگی. یعنی ۱۰ سال قبل‌تر. من متولد قم هستم و در قم زندگی می‌کنم. بعد از وقایع ۱۵ خرداد و سخنرانی امام در مدرسه فیضیه، من کودکی دبستانی بودم؛ فکر می‌کنم کلاس دوم یا سوم ابتدایی، یکی از همکلاسی‌هایم – آقای سعید ناظرپناهی، که بعدها در روزنامه کیهان فعالیت داشت و اکنون بازنشسته است – در مدرسه با من درباره امام صحبت می‌کردیم. آن زمان در قم، ما به امام می‌گفتیم «آقا». در خانه هم صحبت‌هایی درباره حرکت امام و اقداماتش مطرح بود و من می‌دانستم اتفاقاتی افتاده، کارهایی کرده و شجاعتی نشان داده است.

در برابر آن ابهت و هیبت حکومت و سلطنت شاه، امام به‌عنوان شخصیتی که ایستادگی کرده بود، برای ما چهره‌ای بسیار جذاب داشت. آن زمان در قم مرسوم بود که سفر عتبات را با اتوبوس انجام می‌دادند. این سفر حدود دو ماه طول می‌کشید. یعنی حرکت از قم در اوایل محرم به سمت عراق، دهه اول محرم در کربلا، نجف و سامرا گذرانده می‌شد، سپس سفر به شام و دمشق، و بازگشت برای اربعین دوباره به کربلا. پدرم (خدا رحمتش کند) خیلی علاقه‌مند بود که به این سفر برود. ابتدا هماهنگ کرده بود که خودش و مادرم بروند. اما مادرم گفته بود بدون بچه‌ها نمی‌تواند بیایم. آن زمان ما چهار برادر و خواهر بودیم و من بزرگ‌تر از همه بودم که ۱۰ سالم بود.

رنجبران: دو خواهر و دو برادر؟

حاجی‌میرزایی: آن موقع، یک برادر و دو خواهر که بعدها یک خواهر دیگر هم اضافه شد. به این ترتیب، کل خانواده راهی عراق شدیم. در اتوبوسی که از قم حرکت می‌کردیم، خدا رحمت کند، مرحوم کوثری – که برای امام مداحی می‌کرد – و پدرشان هم بودند. به پدرشان «کوثری بزرگ» و به خودش «کوثری کوچک» می‌گفتند.

رنجبران: کوثری کوچک آن موقع تقریبا چندسالشان بود؟

حاجی‌میرزایی: کوثری بزرگ حدود ۶۰ یا ۷۰ سال داشت و کوثری کوچک حدود ۳۰ تا ۴۰ ساله بود.

رنجبران: هر دو مداحی می‌کردند؟

حاجی‌میرزایی: کوثری کوچک می‌خواند. کوثری بزرگ، جثه‌ ریزی هم داشت علی‌رغم آقای کوثری کوچک، که جثه درشتی داشت. هر دو را خداوند رحمت کند. وقتی به نجف رسیدیم، پدرم گفت باید به زیارت امام برویم. امام هر شب بعد از نماز مغرب و عشا به منزل می‌رفتند و پس از مدتی، برای زیارت به حرم بازمی‌گشتند. مسافرخانه ما مشرف به مسیر عبور امام بود و من مأمور بودم پشت پنجره بایستم و به محض نزدیک شدن امام، خبر بدهم تا به اتفاق پدر و خانواده پشت سر امام – با فاصله – به حرم برویم. یکی از کارهای دلچسب من در همان سن ۱۰ سالگی این بود که موقع زیارت خواندن امام، ایشان را از دور تماشا کنم، ببینم چگونه زیارت می‌خوانند و چه حالاتی دارند. با ذهنیت و تصویری که از امام داشتیم، این کار را بسیار دوست داشتم.

چند شبی که در نجف بودیم، نماز جماعت برخی مراجع از جمله آیت‌الله خویی و آیت‌الله حکیم را شرکت کردیم. برخی شب‌ها هم به مدرسه آیت‌الله بروجردی می‌رفتیم که امام در آنجا نماز می‌خواندند. بعد از نماز، رو به مردم می‌نشستند و کسانی که از ایران یا دیگر کشورها آمده بودند، برای مصافحه و احوالپرسی خدمت ایشان می‌رسیدند. من هم با عبای کوچکی که پدرم برایم خریده بود، خدمت امام رفتم. همان‌جا رساله امام را هم تهیه کردیم و با ترس و لرز و لابه‌لای اثاثیه آن را به قم آوردیم. این سفر همزمان شد با بروز درگیری‌هایی میان ایران و عراق که در پی آن، همه ایرانی‌های مقیم عراق را اخراج کردند. ما البته مسافر بودیم، اما در آن دوره، ایرانی‌های زیادی از عراق اخراج شدند. ما هم در محدودیتی قرار گرفتیم که باید سریع عراق را ترک کرده و به ایران بازگردیم. به این ترتیب برگشتیم، اما آن سفر که بسیار طولانی هم بود، نخستین دیدار حضوری من با حضرت امام بود که در ۱۰سالگی، در نجف انجام شد.

رنجبران: در کربلا یا نجف؟

حاجی‌میرزایی: در نجف.

رنجبران: آن زمان ایشان لطف خاصی هم به شما داشتند؟ مثلاً دستی بر سرتان بکشند؟

حاجی‌میرزایی: بله. وقتی خدمتشان رسیدم، دستشان را بوسیدم. ایشان فرمودند: «زنده باشی پدرجون.» این تعبیری بود که امام به کار بردند و همچنان به طور کامل در خاطرم مانده است. بعدها، در ۲۰سالگی، این عبارت را با بیانی متفاوت از ایشان شنیدم.

رنجبران: بعد از بازگشت، وارد مبارزه شدید، درست است؟ از چند سالگی وارد مبارزه شدید؟

حاجی‌میرزایی: تقریباً یک سال و اندی قبل از پیروزی انقلاب – یا شاید دقیق‌تر بگویم همزمان با درگذشت شهادت‌گونه‌ی سیدمصطفی خمینی فعالیت‌هایم جدی شد. وقتی خبر درگذشت آقا مصطفی رسید، مراسم ختمی در مسجد اعظم قم برگزار شد. آن زمان، با توجه به مخالفت شدید حکومت با امام و تبعید ایشان، برگزاری این مراسم اقدامی مهم به شمار می‌رفت. مردم استقبال زیادی کردند و ما هم با اشتیاق شرکت کردیم. همان زمان، از نظر فکری و مطالعاتی، با آثار مرحوم شریعتی، شهید مطهری، شهید بهشتی و شهید باهنر مأنوس بودم. همان اقبال مردم به حضرت امام و تجلیل از آقا مصطفی باعث شد که با فاصله کوتاهی، مقاله‌ای توهین‌آمیز در روزنامه اطلاعات منتشر شود. انتشار آن مقاله موجب اعتراضات گسترده در قم شد و در نهایت، قیام ۱۹ دی را رقم زد. من در تظاهرات ۱۹ دی که به دلیل اعتراض مردم به آن توهین به حضرت امام، شکل گرفت حضور داشتم. مردم به منازل علما و مراجع رفتند، تجمع کردند و در جریان تیراندازی‌ها، تعدادی به شهادت رسیدند.

بعد از آن، تقریباً تا روز پیروزی انقلاب، وقتم کمتر در قم گذشت و بیشتر صرف فعالیت‌های مرتبط با انقلاب شد. ما پیام‌هایی را که از امام می‌رسید، در روستاها تکثیر و پخش می‌کردیم. سخنرانی‌های امام را روی نوار کاست تکثیر کرده و بین مردم توزیع می‌کردیم. خودم نیز در روستاها سخنرانی می‌کردم. به تدریج این سخنرانی‌ها از روستاها به شهرها گسترش یافت. در خمینی‌شهر، گلپایگان، اراک، خوانسار، دلیجان و محلات در اجتماعات مردم، درباره نوارها و پیام‌های امام سخن می‌گفتم. عکس شهدای ۱۷ شهریور تهران را ابتدا روی پارچه سفید می‌چسباندیم، زیر آن توضیح می‌نوشتیم و مانند معرکه‌گیری‌های قدیم، آنها را به روستاها می‌بردیم تا جنایات رژیم را برای مردم توضیح دهیم. بعدها یک دستگاه اسلاید تهیه کردیم. خاطرم هست پول این دستگاه را آقای مسیح مهاجری (مدیرمسئول فعلی روزنامه جمهوری اسلامی) که استاد ما در قم بود، دادند. ما مدتی در جلسات مذهبی تحت تدریس مرحوم حاج حسین آقای ایرانی، که بعدها نماینده قم در مجلس و فرمانده سابق سپاه قم شد، شرکت می‌کردیم.

بعد از آن، آقای مهاجری که در جریان فعالیت‌هایمان قرار گرفت، این دستگاه را برای ما گرفت. عکس‌ها را به اسلاید تبدیل می‌کردیم و در مکان‌های مختلف به مردم نشان می‌دادیم. تا لحظه پیروزی انقلاب، عمده فعالیت‌های ما همین بود.

یک خاطره جالبی هم دارم. دوستی داشتم به نام شهید ربانی که روز عاشورا در جبهه شهید شد. او خوشنویسی بسیار ماهر بود و اولین کسی بود که دیوارنویسی را در قم و شاید در ایران باب کرد، من جای دیگری قبل از او ندیده بودم. خطش بسیار زیبا بود و جملاتی را که به او می‌دادند، می‌نوشت. یکی از کارهای ما این بود که در محیط امن تظاهرات، جایی که جمعیت در خیابان‌ها حضور داشت، شعارنویسی کنیم. روزی در خیابان آستانه قم، نزدیک حرم حضرت معصومه(س)، ایشان هم همراه ما بود، اسپری هم داشتیم. ساختمانی بود کنار شرکت اتوبوسرانی شمس‌العماره که قبلاً گاراژ بود و خراب شده بود. دیدیم مکان مناسبی برای نوشتن شعار است و دید خوبی دارد. به شهید ربانی گفتیم وقتی جمعیت تظاهرکننده درحال عبور است، اینجا شعار بنویس. یک نردبان از همان گاراژ آوردیم تا بالا برود و بنویسد. جمله‌ای که گفتم این بود «پادشاهان، ننگ تاریخ‌اند و تو ای شاه خائن، ننگ پادشاهانی». این رفت بالا که بنویسد، نصفش را با دست راست نوشت و چون فرصت نبود که بیاید پایین و نردبان را ببریم آن طرف‌تر، نصف دیگرش را با دست چپ نوشت. این نوشته تا سال‌ها بعد از پیروزی انقلاب در قم بود. من هنوز هم تأسف می‌خورم که چرا از آنجا یک عکس نگرفتیم. این جمله برای سال‌های طولانی بعد از پیروزی انقلاب، روی دیوار بود.

رنجبران: آقای حاجی‌میرزایی، چه ویژگی‌ای در امام وجود داشت که باعث می‌شد جوانان و حتی نوجوانان آن روز، چنین حسی نسبت به انقلاب پیدا کنند؟ چون جوان و نوجوان آنروز، نمی‌گوییم خیلی تأمین بود ولی از لحاظ امکانات مادی، زرق و برق‌های مادی‌ آنروزها کم نبود.

حاجی‌میرزایی: ببینید، ما جزو مجموعه‌ای بودیم که گرایش به دین داشتیم. جلسات و مطالعات دینی داشتیم، علاقه‌مند به تاریخ اسلام و سیره اولیای الهی، ائمه اطهار و بزرگان اسلام بودیم. وقتی با شخصیت امام آشنا شدیم، انگار همه تاریخ اسلام را در وجود این انسان مجسم می‌دیدیم؛ عصاره همه آن فضیلت‌ها وو مطلوبیت‌هایی که دنبالش بودیم را در امام جست‌وجو می‌کردیم. از حیث شجاعت، هوشمندی، تیزبینی، دقت‌نظر، مسئولیت‌پذیری، بیان مردمی و ویژگی‌هایی که در تاریخ اسلام از بزرگان خوانده بودیم.

امام برای ما جلوه عینی دین بود و همه باورهای دینی‌مان را در او جست‌وجو می‌کردیم. خاطرم هست که پیوند نسل ما با امام چنان قوی بود که اگر در موضوعی یقین داشتیم، ولی آن یقین با نظر امام مغایرت پیدا می‌کرد، در یقین خودمان شک می‌کردیم. این باور، آن‌قدر عمیق بود که اگرچه امام را از نظر عقیدتی معصوم نمی‌دانستیم، اما او را مصون از خطا می‌دیدیم؛ تا جایی که احساس می‌کردیم درست‌ترین راه، مناسب‌ترین کلام و عمیق‌ترین روش برای احیای دین در وجود اوست. در امام، آرزوی نهفته احیای دین و بازگشت مجدد به دین را جست‌وجو می‌کردیم. این‌ها زمینه‌هایی بود که علاقه نسل ما را به امام شکل می‌داد.

رنجبران: و خاطره ۲۰ سالگی‌تان که در سال ۵۸ در خدمت امام، متنی را خواندید. این هم جالب است.

حاجی‌میرزایی: یادم هست بعد از پیروزی انقلاب، ستادی در قم به نام «ستاد انقلاب» تشکیل شد. آن زمان هنوز سپاه و کمیته‌ها شکل نگرفته بود؛ سپاه چند ماه بعد و کمیته‌ هم به‌تدریج در جاهای مختلف ایجاد شد. ستاد انقلاب مرکزی بود که امور کشور از آنجا پیگیری می‌شد؛ اگر جایی حمله می‌شد، مشکلی پیش می‌آمد یا کمبودی وجود داشت، آنجا مطرح و برایش تدبیر می‌شد. وقتی امام به قم تشریف آوردند، مسئولیت حفاظت از ایشان را گروهی از پاسداران برعهده داشتند. بیشتر پاسداران آن زمان، افراد معمولی اما فعال اجتماعی، کاسبان و انقلابیونی بودند که بعد از پیروزی انقلاب آمده بودند تا از آن دفاع کنند.

من از همان ابتدا عضو ستاد بودم و در آن فعالیت می‌کردم. آن روزها، گروه‌های مختلف مردم از سراسر ایران برای دیدن امام می‌آمدند. امام هر روز ملاقات‌هایی داشتند و تمهیدات این دیدارها را مجموعه ما انجام می‌داد. ورود و خروج افراد، نظم و ترتیب برنامه‌ها. روزی اعضای ستاد تصمیم گرفتند خودشان هم به دیدار امام بروند. وقت ملاقات را از حاج احمد آقا گرفتند و به من گفتند می‌خواهیم یک متن ببریم و جلوی امام بخوانیم؛ می‌توانی بنویسی؟ من پذیرفتم. حالا که فکر می‌کنم، تصورم این است که خامیِ جوانی باعث شد آن روز به سراغ یک نثر منسجم، موزون و مسجع بروم. متنی نوشتم در استناد به سوره «انشراح»؛ البته نه به عنوان تفسیر، بلکه خطاب به امام با عبارت فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب وَ اِلی رَبِّکَ فَارغَب؛ فَإِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرًا، و شرحی دو صفحه‌ای بر آن. متن آماده شد، اما دوستانم گفتند: ما نمی‌توانیم این را بخوانیم، خودت بیا. من هم خوشحال شدم. رفتیم خدمت امام، در همان اتاق کوچک که ملاقات‌های اوایل انقلاب صورت می‌گرفت. اجازه خواستم متن را بخوانم، امام فرمودند: «بخوانید.» خواندم و تمام شد. بعد امام شروع به صحبت کردند. من روی زمین نشسته بودم، کنار امام که او هم روی زمین نشسته بود و به تدریج، زانویم را به زانوی امام چسباندم و دستم را بخشی روی زانوی خودم و بخشی روی زانوی ایشان گذاشته بودم. مجذوب ایشان بودم.

وقتی صحبت امام تمام شد، ایشان برخاستند تا از اتاق بروند، تا نیمه راه که رسیدند، ناگهان کاملاً برگشتند، انگار در جمع دنبال من می‌گشتند. نگاهشان که به من افتاد، فرمودند: «موفق باشید پدرجون». آن «زنده باشی پدرجون» در 10 سالگی و این «موفق باشید» در بیست‌سالگی، شور و نشاط خاصی در من ایجاد کرد و هنوز گرمای آن کلام را حس می‌کنم و مشعوفم. آن زمان، مرسوم بود که یک عکاس در قم از این دیدارها عکس می‌گرفت. ما خبر نداشتیم که باید کسی را پیگیری کنیم تا عکس‌ها را بگیریم. یکی از دوستان ما از جلوی عکاسی رد می‌شده، عکس‌هایی را که پشت شیشه نصب شده بود، دید و چندتای آن‌ها را که از ملاقات ما گرفته شده بود، تهیه کرد و به من داد. من هم آن‌ها را نگه داشتم.

رنجبران: آقای حاجی‌میرزایی، شما پس از آن، وارد بدنه نظام جمهوری اسلامی و بخش‌های مختلف آن شدید و به خصوص که شما علاقه‌مندی خاصی به آموزش و پرورش، نهضت سوادآموزی و این‌گونه حوزه‌ها داشتید. می‌خواهم بدانم، به‌عنوان یک انقلابی که هم در ۱۰ سالگی امام را درک کردید، هم در ۲۰ سالگی، و هم پس از آن به‌عنوان رهبر انقلاب، چه تفاوتی میان امام پیش از انقلاب و امام پس از پیروزی انقلاب که رهبر جمهوری اسلامی شده بود، احساس می‌کردید؟

حاجی‌میرزایی: من واقعاً هیچ تفاوتی احساس نمی‌کردم؛ تنها فرقش این بود که قبل از انقلاب، دست ما از ایشان کوتاه بود و ارتباطمان بیشتر از طریق نوارها و اعلامیه‌ها برقرار می‌شد. اما بعد از آمدن ایشان به ایران، این امکان بیشتر فراهم شد. همان اشتیاقی که پیش‌تر داشتیم برای گوش دادن به نوارهای امام، در شنیدن سخنرانی‌های ایشان پس از پیروزی انقلاب به‌ویژه در حسینیه جماران هم وجود داشت. با همان علاقه گوش می‌دادیم، پیگیری می‌کردیم و به راهی که امام می‌رفت ایمان داشتیم. هیچ مرزبندی میان امامِ قبل و بعد از انقلاب نمی‌توانم قائل شوم. البته طبیعی است که بعد از پیروزی انقلاب، ایشان فرصت و مجال بیشتری برای بروز و ظهور پیدا کردند و ویژگی‌هایشان برای مردم آشکارتر شد. دقت نظر، هوشیاری، تیزبینی و توان راهبری ایشان برای مردم روشن شد. همان اقبالی که مردم در استقبال از امام داشتند، در بدرقه و مشایعت ایشان هم نشان دادند. این رفتار مردم نشان می‌داد که باورشان به امام روزبه‌روز عمیق‌تر شده و با افزایش ظهور و بروز شخصیت ایشان، هیچ تردیدی در باورهای قبلی‌شان پیدا نکردند.

یادم هست شهید محراب آیت‌الله مدنی رضوان‌الله تعالی علیه که توفیق هم‌نشینی با ایشان را داشتم و با ایشان کلاس داشتم، جمله‌ای می‌گفتند که «من هر کس را که به او نزدیک شدم، اعتقادم به او کمتر شد؛ جز امام که هرچه به او نزدیک‌تر شدم، باور و اعتقادم عمیق‌تر و راسخ‌تر شد.» این نکته مهمی است؛ چون خیلی‌ها از دور جذاب‌اند، اما وقتی نزدیک می‌شوی، آن جذابیت از بین می‌رود. اما امام، استثنا بود.

رنجبران: نکته بعدی اینکه حضرت امام همیشه بر دو واژه «جمهوری» و «اسلامی» تأکید داشتند و می‌گفتند جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. یعنی هم بر ارتباط و جایگاه مردم تأکید داشتند و هم بر اسلامیت نظام. حالا سؤال این است که در این ۴۷ سال، این توازن، چه در اوایل انقلاب و چه امروز، حفظ شده است یا نه؟

حاجی‌میرزایی: به نظر من، ما در ایمان و باور به مردم، آن قوت و اعتقادی را که در زمان امام بود، نشان ندادیم. وقتی یک مجموعه به حکومت می‌رسد، ابزارهایی مثل قدرت، ثروت، امکانات، اقتدار و اختیار پیدا می‌کند. این ابزارها، به‌تدریج ابزار اصلی انقلاب یعنی مردم را از جریان اصلی خارج می‌کند. فکر می‌کنم دولت‌های ما در این زمینه دچار یک خطای استراتژیک شدند. امام عمیقاً به مردم ایمان داشت. حتماً یادتان هست که شهید مطهری، وقتی از دیدار امام در پاریس برگشت، گفت: «من در ایشان چند ایمان دیدم: یکی ایمان به خدا، یکی ایمان به راهش، و یکی هم ایمان به مردم.» امام، وقتی مردم را بسیج کرد و حرکت را آغاز کرد، نه قدرت داشت، نه ثروت و نه موقعیت سازمانی و حقوقی رسمی. تنها سرمایه‌اش، مردم بودند و با اتکا به آن‌ها و برانگیختنشان، حرکت را پیش برد. اما بعد از تشکیل حکومت و دولت، با شکل‌گیری وزارتخانه‌ها، آمدن بودجه‌ها و امکان قانون‌گذاری، کم‌کم به مردم گفتیم به شما کاری نداریم، شما فقط بخواهید و ما باید نیاز شما رو تأمین می‌کنیم. هر دولتی هم که آمد گفت دولت قبلی خیلی خدماتی ارائه نکرده، و ما آمده‌ایم خدمات بیشتری بدهیم. این باعث شد مطالبات اجتماعی مردم روزبه‌روز بیشتر شود. این مطالبات، ناحقی نبود، اما سهم مردم در تحقق آن‌ها فراموش شد. هر دستاوردی جز با اتکا به مشارکت و حضور مردم پایدار نمی‌ماند.

آقای پزشکیان نقل کردند که در دوره خدمت خود در زابل بودند. می‌گفتند آن محدوده در آن زمان بسیار سرسبز و آباد بود، اما امروز خشک شده است. ایشان توضیح دادند که رودخانه‌ای در آنجا وجود داشت و مردم به‌صورت نوبتی برای لایروبی آن می‌آمدند. اگر کسی نمی‌توانست بیاید، به فرد دیگری پول می‌داد تا به جای او این کار را انجام دهد. یواش‌یواش، پس از پیروزی انقلاب، گفته شد که این کار باید بر عهده دولت باشد و عملاً این فعالیت متوقف شد. حال آنکه یکی از رموز پایداری نظام‌های آبیاری در ایران و در بسیاری از کشورها اتکا به ظرفیت‌های مردمی است.

امام خمینی(ره) عمیقاً به مردم ایمان داشت و با تکیه بر قدرت مردم، انقلاب را سامان داد و پیش برد. این توجه به مردم، که در مقام معظم رهبری نیز وجود دارد، به‌نظر من در نظام دولت‌مداری ما آن‌طور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفت. ما بخشی از پیکره جامعه را از جریان تحرک و پویایی کنار گذاشتیم، در حالی که هیچ مسئله‌ای در کشور به شکل مؤثر و پایدار حل نمی‌شود مگر اینکه مردم در فهم و حل آن مسئله سهیم باشند و مشارکت داشته باشند. به نظر من، یکی از مهم‌ترین تمایزهایی که آقای پزشکیان ایجاد کرده، این است که او ـ که من با تمام وجودم این را می‌گویم ـ به مردم ایمان دارد. ایشان عمیقاً معتقد است که اگر مردم با ما باشند، هیچ قدرتی توان رویارویی با ایران را ندارد. ما باید مردم را داشته باشیم.

رنجبران: در همین زمینه، داشتم کلام امام را مرور می‌کردم. امام دقیقاً می‌فرمودند هر حکومتی و هر دولتی اگر مردم پشتیبانش نباشند، قطعاً ماندنی نیست و ساقط خواهد شد. چنانکه پهلوی را هم مثال می‌زدند و می‌گفتند اگر به توصیه روحانیت گوش می‌داد و از مردم جدا نمی‌شد، ممکن بود بماند؛ اما خیانت کرد و کنار گذاشته شد. این باید برای حکومت درس عبرت باشد.

حاجی‌میرزایی: در همین دوازده روز اخیر که اتفاقاتی رخ داد، تردیدی نیست که هدف آنها سرنگونی کشور و سقوط حکومت بود اما اکنون خودشان هم اذعان می‌کنند که اگر بناست اتفاقی بیفتد، باید از داخل ایران باشد. بنابراین، اگر مردم با حکومت باشند، آنها مأیوس می‌شوند. آنچه دشمنان را از استمرار فعالیت‌هایشان مأیوس کرد، این بود که مردم منطق حکومت را پذیرفتند و به آن اعتماد کردند. البته بعضی این روزها می‌گویند این همراهی مردم را نباید مصادره کرد و آن را صرفاً به حمایت از حکومت نسبت داد، بلکه مردم ایران را دوست داشتند یا با اسرائیل بسیار مخالف بودند. من می‌گویم بله، همین‌طور است، اما مردم ایران را به اتکای همین حکومت می‌خواستند، نه یک حکومت دیگر. اگر می‌خواستند ایران را بدون این حکومت، می‌گفتند «ما ایران را می‌خواهیم اما این حکومت را نه». اما این‌گونه نبود؛ آنها ایران را با همین حکومت می‌خواستند.

یعنی احساس کردند این مجموعه وفادار و علاقه‌مند به مردم است و رویکردهای آقای پزشکیان به اعتقاد من در شکل‌گیری این باور مردمی که حکومت خیرخواه مردم است، دنبال آرامش مردم است و از این سرزمین و حقانیتش دفاع می‌کند، نقش مؤثری داشت. همین باعث شد مردم همراهی کنند.

رنجبران: در مورد جنگ تحمیلی اخیر نیز باید گفت که مشخص است در این یک سال ـ البته نمی‌گوییم دولت بدون ضعف بوده، هر دولتی ضعف‌هایی دارد ـ اما یک نکته بسیار ارزشمند، شکل‌گیری وحدت و همدلی بود؛ همان وفاقی که آقای دکتر پزشکیان از پیش از انتخابات بر آن تأکید می‌کرد و بعد از انتخابات پررنگ‌تر شد. اگر به ترکیب کابینه نگاه کنیم، می‌توان با جرأت گفت هیچ کابینه‌ای به اندازه کابینه پزشکیان نماد همه جناح‌ها و تفکرات سیاسی نبوده است. این وفاق واقعاً شکل گرفت و شاید هم ایشان و هم مقام معظم رهبری این افق را می‌دیدند. رهبری در بسیاری از موارد مقوّم این حرکت بودند؛ چنانکه شب عاشورا به حسینیه امام خمینی آمدند و در آن شرایط گفتند: «آقای محمود کریمی ای ایران بخوان».

حاجی‌میرزایی: آقای رنجبران عزیز، من جمله‌ای بگویم و بعد به فرمایش شما اشاره کنم. واقعاً نمی‌خواهم بگویم که اگر مردم از حکومت حمایت کردند، به معنای این است که صددرصد بدون نقد هستند. اما اولویت‌بندی کردند؛ یعنی بلوغ سیاسی خود را نشان دادند که قادرند میان اولویت‌ها تمایز بگذارند. بله، نقدهایی به برخی اقدامات هست و بسیاری از آنها هم درست است، اما در این صحنه احساس کردند یک امر مهم‌تر و جدی‌تر وجود دارد و باید حمایت کنند. من در این ۱۰ روز معتقدم سه رویکرد مهم آقای پزشکیان محک خورد و در این آزمون نمره قبولی گرفت:

اول، وفاق بود. ببینید، حتی عده‌ای از حامیان دولت نقد می‌کردند که این وفاق، یک‌طرفه معنا ندارد. اما ایشان می‌گفتند من فکر می‌کنم راه‌حل مسائل کشور این است که با هم باشیم تا بتوانیم مشکلات را حل کنیم و از همه ظرفیت‌ها استفاده کنیم. یک جمله‌ای که آقای پزشکیان خیلی روی آن تأکید دارند این است: «واقعاً چرا مسائل ما مزمن شده است؟» ایشان معتقد است که با وجود اینکه همه می‌خواستند مشکلات کشور حل شود، این اتفاق نیفتاد؛ چون نتوانستیم بر سر «وجود مسئله» و «راه‌حل» آن، به یک فهم مشترک بین جریان‌های سیاسی و عناصر فعال در اداره کشور برسیم. او می‌گوید هیچ مسئله‌ای در هیچ جامعه‌ای، در هیچ زمانی حل نخواهد شد مگر اینکه به یک سطحی از تفاهم نسبی در جامعه دست پیدا کنیم.

رویکرد آقای پزشکیان این بود که جامعه را به درک مشترکی درباره وجود مسائل برساند و همه ظرفیت‌ها را پشت کار بیاورد. این وفاق، در عمل هم جواب داد. به نظر من، وفاق نه فقط یک امر مفید و ضروری، بلکه راه انحصاری نجات ایران امروز است؛ یعنی همه عناصر باید حول یک چارچوب مشترک متحد شوند. قرآن نیز به اهل کتاب می‌فرماید: قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَی کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ؛ یعنی بر موضوعات مشترک تکیه کنیم. مشکل ما این بود که اگر در موضوعی ۹۰ درصد تفاهم داشتیم و ۱۰ درصد اختلاف، آن ۱۰ درصد می‌توانست پایه آن ۹۰ درصد را متزلزل کند، ولی آن ۹۰ درصد قادر به مدیریت آن ۱۰ درصد نبود. پزشکیان تلاش کرده همان ۱۰ درصد اختلاف را مدیریت کند و می‌گوید باید تحمل همدیگر را داشته باشیم. هیچ‌کدام از ما حق مطلق نیستیم. باید روی نقاط مشترک حرکت کنیم.

در این ۱۰ روز اخیر، آزمون داد. آقا فرمودند… سلایق سیاسی گوناگون ـ حتی آن‌هایی که گاهی در تضاد بودند ـ حول یک محور ایستادند و از ایران و حکومت دفاع کردند.

رنجبران: حتی افرادی که در بیرون از مرزها بودند.

حاجی‌میرزایی: بله. فردی که در گذشته مواضع انتقادی داشتند و حادثه تلخی برای خانواده او پیش آمد (آقای فروهر و همسرش)، ولی دختر ایشان طرح شکایت کرد یعنی این نشان می‌دهد این جامعه، صرف‌نظر از تفاوت‌ها، به یک اولویت راهبردی رسیده است. چرا جامعه به این نتیجه رسید؟ من فکر می‌کنم اگر ما گفت‌وگو با غرب را نپذیرفته بودیم، همراهی مردم این‌گونه نمی‌بود. مردم حق دادند که طرف غیرقابل اعتماد، آمریکا بود؛ همان که رهبری هم بارها فرمودند که دولت آمریکا، دولت قابل اعتمادی نیست. امروز در لبنان هم همه توافقات را زیر پا گذاشتند. مردم حس کردند حکومت کم نگذاشته و آنچه را که مصلحت عمومی می‌دانسته دنبال کرده است.

مثلاً درباره قانون حجاب اتفاق افتاد؛ ما با یک مسئله فرهنگی روبه‌رو هستیم. خانواده‌های ما مذهبی و چادری‌اند، اما الزام و اجبار در این حوزه نتیجه نمی‌دهد. جامعه به این باور رسید که حکومت پذیرفته که این موضوع باید به سطحی از دریافت اجتماعی برسد. باور را نمی‌توان با زور منتقل کرد؛ ممکن است ظاهر را بزک کرد، ولی روح و حقیقت ندارد. این باید یک انتخاب آگاهانه باشد و نهادهای فرهنگی باید میدان‌دار شوند. امروز بیش از ۸۰ هزار مسجد در کشور داریم؛ به ازای هر هزار نفر یک مسجد. اگر این مساجد کانون پیوند اجتماعی و جذابیت باشند، می‌توانند اثرات عمیق اجتماعی بگذارند. الان مساجدی داریم که شعاع خودشان را پوشش می‌دهند  و آثار عمیقی را در محیط پیرامون خودشان گذاشتند؛ در مقابل مساجدی هم داریم که نمی‌توانند خودشان را اداره کنند، چه رسد که به محیط پیرامونی. باید به سمت الگوهای متکی به ظرفیت‌های فکری و فرهنگی خودمان برویم.

رنجبران: امام خمینی صراحتاً گفته‌اند که چیزی را که اکثریت مردم نمی‌خواهند، نمی‌توان به اجبار اجرا کرد. باید دید جامعه می‌پذیرد یا نه. رهبر انقلاب هم سال ۸۶ در بجنورد گفتند: از کجا معلوم همین خانم‌های کم‌حجاب، از لحاظ دل و نزدیکی به خدا، از من پیشتازتر نباشند و شعری هم خواندند. سال ۱۴۰۱ هم در اوج حوادث مربوط به مهسا امینی، همین سخن را تکرار کردند. حضرت آقا به شدت روی دو قطبی‌ها حساس هستند و معتقدند چیزی که بخواهد دوقطبی را شکل دهد، به جامعه ضرر می‌زند.

حاجی‌میرزایی: ببینید نکته خیلی خوبی را اشاره کردید. واقعاً اگر حمایت‌های مقام معظم رهبری نبود، آقای پزشکیان نمی‌توانست این رویکرد را اشاعه بدهد و پای آن بایستد. این حمایت‌ها به ایشان کمک کرد تا بتواند فضای جامعه را تلطیف کند و میان اقوام و گروه‌های مختلف پیوند برقرار سازد.

ما در همین یک سال گذشته، دو سه حادثه‌ی مهم داشتیم که اگر این پیوند و اعتماد شکل نگرفته بود و جامعه به حکومت باور نداشت، که نمونه‌ی برجسته‌اش همان دفاع ۱۲ روزه‌ی دفاع بود، ممکن بود اتفاقاتی خطرناک‌تر و گسترده‌تر از جریان مرحوم مهسا امینی رقم بخورد. برای مثال، اتفاقی که در کردستان افتاد، یا در سیستان و بلوچستان. حادثه‌ای که در عربستان رخ داد و در آن ماجرا، وزیر کشور عربستان درخواست ملاقات با رئیس سازمان حج ایران را داده بود تا گفت‌وگو کنند. او در همان ابتدا گفته بود: «ما می‌دانیم که حکومت شما این‌طور فکر نمی‌کند.» همین موضوع نشان می‌داد که رویکرد دولت و عملکردش، این باور را در ناظران و حتی در خارج از کشور شکل داده که این دولت سمت مردم است، مدافع مردم است، و تمام تلاشش را می‌کند تا رضایت، آسایش و رفاه مردم تأمین شود. نمی‌خواهم بگویم که همه‌ی این اهداف تا الان محقق شده، اما مردم باور کرده‌اند که همه‌ی تلاش دولت در این مسیر است و به همین دلیل نیز همراهی کرده‌اند.

رنجبران: حالا، یک نکته را می‌خواهم بپرسم تا فراموش نکرده‌ام. شما فرمودید حمایت‌های رهبر معظم انقلاب بر همه آشکار است؛ مشخص است که وقتی شورای عالی امنیت ملی تصمیم می‌گیرد یک قانون را کنار بگذارید، بدون نظر ایشان چنین اتفاقی نمی‌افتد. اما شنیده‌ام که سپهبد شهید باقری هم در این تصمیم‌سازی نقش ویژه‌ای داشته‌اند. آیا افرادی مثل ایشان هم بودند که بتوانند در این فرآیند مؤثر باشند؟

حاجی‌میرزایی: یکی از افسوس‌های عمیق من که هر بار به آن فکر می‌کنم تمام وجودم درد می‌گیرد، از دست دادن همین شخصیت‌هاست؛ افرادی مثل شهید باقری و همه‌ فرماندهانی که در این مدت، مانند شهید سلامی و دیگران، با ما مانوس بودند. در طول این یک سال، مراودات زیادی با رئیس‌جمهور داشتند، جلسات متعددی برگزار می‌شد، و من واقعاً این حس را داشتم که دیدگاه و نگاهشان به‌عنوان یک نظامی، عمیقاً همدلانه، مبتنی بر وفاق، و همراهی با آقای رئیس‌جمهور بود. جای آنها بسیار خالی است؛ به این راحتی نمی‌توان جای چنین افرادی را پر کرد. سطح فهم، درایت و تیزهوشی آنان کمک زیادی کرد تا آقای پزشکیان بتواند این سطح از وفاق عمومی را فراهم کند.

به نظرم، دولت آقای پزشکیان در سه حوزه مهم محک خورد و موفق عمل کرد: اولی وفاق بود؛ دومی اعتماد به مردم که مردم نشان دادند که وقتی به آنها اعتماد شود، قابل اعتماد هستند و دیگری، تفویض اختیار بود. آقای پزشکیان از ابتدای مسئولیت، اعتقاد داشت که من فقط یک نفر از میان ۹۰ میلیون جمعیت این کشور هستم که با رأی مردم انتخاب شده‌ام. افراد زیادی در این کشور وجود دارند که توانمندی‌های بالقوه دارند. حالا برای من این امکان به‌وجود آمده که نقش‌آفرینی کنم، اما باید به دیگران هم میدان داد. او بارها تأکید کرده که باید امکان مشارکت و بروز استعدادها برای همه فراهم شود. نمونه‌ روشن آن، روز حادثه‌ دوشنبه بود که شورای عالی امنیت ملی هدف قرار گرفت. ایشان بلافاصله گفت که من باید همه‌ی اختیاراتم را به استانداران و وزرا واگذار کنم. اگر برای من اتفاقی بیفتد، چه می‌شود؟ باید همه بتوانند به جای رئیس‌جمهور نقش‌آفرینی کنند.

ما گاهی فکر می‌کنیم سلسله‌مراتب مسئولیت، لزوماً معادل سلسله‌مراتب کارشناسی یا فهم درباره همه موضوعات است، در حالی که هیچ‌کس نمی‌تواند در همه زمینه‌ها جامع باشد. ما همه نیاز داریم از هم کمک بگیریم و باید این فرصت را به جامعه بدهیم که استعدادهایش را آشکار کند. متأسفانه، رویه‌های جاری طوری بود که اعتمادبه‌نفس نظام مدیریتی کاهش یافته بود. آن‌قدر مقررات، قوانین، بازرسی‌ها و نظارت‌ها عرصه را برای مدیران تنگ کرده بود که برای کارهای بسیار ساده مجبور بودند به تهران بیایند و اجازه بگیرند که این کار را انجام بدهیم یا نه؟ و عملاً برای خودشان سهم و نقشی قائل نبودند. آقای رئیس‌جمهور گفت من باید این اعتماد را به نظام مدیریتی برگردانم و مدیران باور کنند که می‌توانند نقش‌آفرینی کنند.

رنجبران: یعنی بعد از آن حادثه دستور ویژه‌ای دادند؟

حاجی‌میرزایی: بله. در واقع، دولت ایشان اولین دولتی بود که اختیار اصل ۱۲۷ قانون اساسی که اختیار رئیس‌جمهور و دولت است را به همه وزرا و استانداران تفویض کرد. به این ترتیب، همه استانداران می‌توانند به‌جای رئیس‌جمهور و هیئت وزیران تصمیم‌گیری کنند و اقدام بکنند و کار بکنند. درست است، ممکن است برخی نقد کنند؛ آقای پزشکیان هم گفتند که بله در اجرا ممکن است اشکالاتی پیش بیاید، اما بهتر است به جای اینکه از ترس این‌که شاید یک جایی کسی خوب از این اختیار استفاده نکند، همه را از این اختیار محروم کنیم، اختیار خوب بدهیم و اگر جایی خراب شد، آن‌جا را اصلاح کنیم.

رنجبران: یعنی یک پیش‌بینی دقیق از حرکت دشمن کردند. چون دشمن می‌خواهد همین را به هم بریزد؛ یعنی خدایی نکرده به رأس دولت آسیب بزند و دولت را از کار بیندازد.

حاجی‌میرزایی: همان شب، ایشان به من فرمودند که فوراً جلسه بگذارید؛ من باید این کار را انجام دهم.

رنجبران: آقای دکتر، شما کی متوجه آن حادثه در جلسه شورای امنیت ملی شدید؟

حاجی‌میرزایی: من در دفتر بودم و جلسه‌ای داشتم که ناگهان با هیجان مجموعه نیروهای حفاظتی با سرعت وارد ساختمان شدند؛ آن‌قدر سریع که انگار اتفاقی افتاده باشد. حتی یک نفر گفت که محل دکتر را زدند. من که در جلسه بودم، سراسیمه بیرون دویدم و دیدم آقای پزشکیان در حال رفتن بودند. تقریباً سه، چهار متر با من فاصله داشتند. خوشبختانه روی پای خودشان بودند، البته کمی زخمی شده بودند، اما داشتند می‌رفتند و من خیالم راحت شد که ایشان در سلامت هستند. همزمان، امیر موسوی کاملاً سر و صورتش پر از خاک بود و لباس‌هایش پاره شده بود. همچنین آقای مومنی را دیدم که خاک زیادی تنفس کرده بودند و گروه پزشکی تنفس‌شان را کنترل کرد. آقای پزشکیان فردای آن روز به پزشک مراجعه کردند؛ قسمتی از خون‌مردگی در آن ناحیه متورم شده بود که تخلیه شد. وقتی که به محل برگشتیم، چون آقای پزشکیان ملاقات با مقام معظم رهبری داشتند، با همان حال رفتند؛ آقای دکتر دوش گرفتند و سپس به دیدار رهبری رفتند و برگشتند. اجازه دهید بگویم، در طول این ۱۲ روز، ملاقات‌های حضوری آقای پزشکیان با آقا کاملاً برقرار بود. این ارتباط قطع نشده بود، نه زمان ملاقات کوتاه‌تر شد و نه فاصله زمانی تغییر کرد؛ همه جلسات طبق روال و زمانبندی قبلی انجام می‌شد.

ایشان به محض اینکه رفت، تلویزیون را زدند؛ یعنی هنوز از محل حرکت نکرده بودند که حمله رخ داد. به نظر من، این یک طراحی حساب‌شده‌ای بود که خداوند نخواست. برخلاف آنچه بعضی گفتند که احتمالاً روزنه‌ای در آن‌جا تعبیه شده بود، روزنه‌ای نبود؛ اثر موشک یک شکاف در بتن ایجاد کرده بود و آن‌ها با دست شکاف را باز کرده بودند تا یک نفر که کمی لاغرتر است بتواند از آن خارج شود و بقیه هم بتوانند بروند.

 رنجبران: خدمت آقا که رفته بودند، آقا چه فرموده‌ بودند؟ از حادثه مطلع بودند؟

حاجی‌میرزایی: بله توضیح داده بودند ولی نپرسیدم که آقا چه واکنشی نشان دادند، اما آقا در جریان بودند.

رنجبران: عجب روز عجیبی بود. چه روزهایی را گذراندیم آقای حاجی‌میرزایی.

حاجی‌میرزایی: در این ۱۲ روز به نظرم لازم است مردم بدانند، چون متأسفانه خوب روایت نشد؛ البته بخشی از آن به دلیل کم‌کاری ماست و بخشی به دلایل دیگر. در این مدت، آقای پزشکیان از صبح زود تا شب فعال بودند، در محل کار حاضر بودند و من نگران ایشان بودم. ایشان می‌فرمودند که نیروهای مسلح تمام وظایف خود را انجام می‌دهند، ما وظیفه داریم آرامش کشور را حفظ کنیم تا مردم در مسائل مختلف، مانند تأمین آذوقه، دچار مشکل نشوند. من به ایشان گفتم اشکالی ندارد شما تشریف داشته باشید، من تماس می‌گیرم وزرا را که بیایند، اگر سفارش یا توصیه‌ای دارید به آن‌ها بگویید. اما گفتند که نه، باید خودم بروم. ما در این ۱۲ روز به اکثر وزارتخانه‌ها سر زدیم؛ به رغم تهدیدات. حتی تیم حفاظت می‌گفتند که مسئله‌ای نیست که رئیس‌جمهور اینقدر در سطح شهر تردد کند؟ بعضی روزها پنج برنامه داشتند و بعضی روزها چهار برنامه. از یک وزارتخانه می‌رفتیم به وزارتخانه دیگر. یکی از وزرا بعداً گفت وقتی رئیس‌جمهور آمد، انگار خون تازه‌ای در رگ‌های وزارتخانه جاری شد و کارها شتاب گرفت. کارکنانی که احتمالاً ترسیده بودند، وقتی دیدند رئیس‌جمهور حضور دارد، شروع به کار و فعالیت کردند.

ما علاوه بر وزارتخانه‌ها، به بیمارستان‌هایی که مجروح داشتند می‌رفتیم، همراه با رئیس بیمارستان، مجروحان را عیادت می‌کردیم. یک بار در مسیر بازگشت به سمت نهاد، در میدان انقلاب مردم تجمع کرده بودند و شعار می‌دادند. ایشان گفتند برویم پایین. من گفتم آقای دکتر، من نگران حمله نیستم، اما پایین برویم، نمی‌توانیم از مردم جدا شویم؛ بالاخره شلوغ است و دور شما را می‌گیرند. ایشان گفت حتماً برویم. ما حدود 10 دقیقه در میان مردم بودیم و بعدها من این موضوع را با آقای جبلی مطرح کردم و از او گلایه کردم. گفتم یکی از معدود مسئولینی که، یا شاید تنها مسئولی که در شرایطی که یک ساعت قبلش موشک زده بودند و یک ساعت بعدش هم موشک زدند، آمد در خیابان و در صحنه عمومی، در جمع مردم ظاهر شد، ولی این تبدیل به حماسه نشد؛ انگار یک رویداد عادی بود، مثل یک روز معمولی که رئیس‌جمهور آمده در جمعی حاضر شده و رفته. یعنی مواجهه رسانه‌های ما با این پدیده، در حد واقعی خودش نبود.

مثلاً خانم امامی کار چشمگیری انجام داد و در منظر همه مردم شجاعت نشان داد که جای قدردانی هم دارد. صدا و سیما هم واقعاً سنگ تمام گذاشت و عملکرد خوبی داشت. اما رئیس‌جمهور، رئیس کشور و رئیس قوه اجرایی است و آمد در صحنه. حتی دیدارهای آقای رئیس‌جمهور، مثلاً وقتی ما به وزارتخانه‌ها می‌رفتیم، بعضاً به دلیل اطلاع ندادن، در را به روی ما باز نکردند. چون نمی‌دانست چه کسی پشت در است! وقتی رفتیم پایین، گفتیم آقای رئیس جمهور آمده. وزارتخانه‌ای بود که وارد پارکینگ شدیم. نگهبان گفت چه خبر است؟ پرسیدیم کسی اینجا نیست؟ گفت همه به ساختمان دیگری رفته‌اند. بعد رفتیم ساختمان دیگر. من فکر کردم که اگر رئیس یک اداره در شهرستان با کسی ملاقات می‌کرد، اینگونه واکنش نشان داده می‌شود. البته در مقام خرده‌گیری نیستم، ولی فکر می‌کنم حق مردم است که آگاه باشند.

رنجبران: حتی روحیه‌ای که شما گفتید که آن وزیر گفت خون تازه‌ای در رگ‌های وزارتخانه‌ها جاری شد؛ همین حرکت اگر درست از نظر رسانه‌ای پرداخته می‌شد، انگار به کل جامعه روحیه می‌داد.

حاجی‌میرزایی: واقعاً صدا و سیما در آن برهه حساس، خیلی زحمت کشید. آنها هم در معرض خطر بودند. قبول خطر کردند و کار کردند و دائماً درصدد اطلاع‌رسانی بودند. اما لااقل من توقع داشتم درباره آقای رئیس‌جمهور، این موضوع بیشتر پوشش داده شود. با اطمینان می‌گویم که آقای پزشکیان نسبت به این مسائل سر سوزنی نه حساسیت دارد نه انتقاد می‌کند و نه دنبال تبلیغات است؛ بلکه معتقدم حق مردم است بدانند که رئیس‌جمهورشان در تمام خیابان‌های تهران حضور داشته است. ما در بسیاری از برنامه‌هایی که داشتیم، در ترافیک گرفتار شدیم و برنامه‌ها را با ماشین‌های معمولی، بدون اسکورت و با دو خودرو به نقاط مختلف رفته است.

رنجبران: نکته‌ای که شما اشاره کردید، قطعاً درست است. زحمات دوستان رسانه‌ای و صدا و سیما در این برهه حساس، غیرقابل انکار است. اما همه این مطالب، برای آسیب‌شناسی‌هاییست که به ما کمک کند برای آینده.

حاجی‌میرزایی: حالا این را هم بگویم که حق مطلب ادا شود، آقای جبلی به ما گفت که به ما بگویید که کسی از ما همراه شما باشد و فیلم بگیرد. گفتیم حتی تیم حفاظتی هم تا لحظه آخر از مقصد ما مطلع نمی‌شود، چون روزهای حساسی بود و باید همه احتیاط می‌کردیم تا خدای نکرده خطری پیش نیاید. اما من در آن روزها چیزی که در رفتار آقای پزشکیان دیدم، کوچک‌ترین خلل و تردیدی در ایشان نبود. با شجاعت، رفتارشان هیچ تفاوتی با روزهای دیگر نداشت.

رنجبران: یک جایی آقای مصطفی مولوی گفته بود که این اولین بار نیست که رئیس‌جمهور تا دم شهادت رفته است. گفته بود که در زمان جنگ هم ایشان این فضا را تجربه کرده.

حاجی‌میرزایی: آقای پزشکیان در زمان جنگ، در اکثر عملیات‌ها حضور داشته، تیم پزشکی را همراهی می‌کرد، در جبهه مشارکت جدی و مؤثر داشته است. چون آشنایی من با آقای دکتر پزشکیان برمی‌گردد به سال ۵۸، دانشگاه تبریز؛ آن زمان هم ایشان استوانه‌ای در دانشگاه تبریز بود. کسانی که دانشگاه تبریز بودند، می‌دانند آقای پزشکیان کیست؛ کسی که از بحث و گفتگو با گروه‌های مختلف سیاسی ابایی نداشت، اهل منطق بود، بدون دعوا بحث می‌کرد، استدلال می‌آورد و خیلی فعال بود. از آغاز جنگ هم در اکثر عملیات‌ها حضور داشت.

رنجبران: آقای حاجی‌میرزایی، بامداد جمعه ۲۳ خرداد چه زمانی متوجه حمله رژیم صهیونیستی شد؟ از قبل آمادگی داشتید؟

حاجی‌میرزایی: عرض کنم نه، ما ساعت تقریباً سه و نیم یا ربع به چهار بود که از صدا متوجه شدم اتفاقاتی افتاده و بلافاصله به دفتر آمدم. آقای رئیس‌جمهور هم آمدند و از همان روز، از ساعت چهار صبح، تقریبا هر روز، تعطیل و غیرتعطیل، از صبح تا شب حضور داشتیم. تأکید من این بود که مجموعه ریاست جمهوری حضور تمام‌قد داشته باشد و محل رجوع دستگاه‌ها، وزارتخانه‌ها برای ابهامات، تردیدها و سؤالات باشد. تقریباً با اطمینان می‌گویم که همه وزارتخانه‌ها به رئیس‌جمهور دسترسی داشتند و هیچ محدودیتی وجود نداشت.

رنجبران: با اینکه تدابیر امنیتی شدید بود.

حاجی‌میرزایی: با وجود تدابیر شدید امنیتی، اما پیام‌ها منتقل می‌شد. اگر وزارتخانه‌ها مسئله‌ای داشت، به جای اینکه آنها بیایند، ایشان می‌گفت ما می‌برویم و به آنجا می‌رفتیم تا مشکلاتشان را بشنویم و رفع کنیم.

رنجبران: آقای دکتر، یکی از نکاتی که می‌خواهم به آن اشاره کنم، نوع رابطه امام با مردم و امت و تأکید ایشان بر حمایت از قشر ضعیف و مستضعف است. اینکه می‌فرمودند اینها بودند که پای کار انقلاب و جمهوری اسلامی ایستادند. فکر می‌کنید طی این ۴۷ سال، ما چگونه عمل کرده‌ایم؟ و الان دولت تا چه حد دغدغه رسیدگی به قشر ضعیف را دارد، به ویژه در شرایط اقتصادی بسیار سختی که داریم؟

حاجی‌میرزایی: امام که تعابیر بلندی درباره امت داشتند؛ «ولی نعمتان» و تعابیری از این دست. در مورد آقای پزشکیان، اگر کسی از ایشان بپرسد، که پربسامدترین جمله‌ای که در این یک سال در جلسات دولت و وزارتخانه‌ها ایشان به کار بردند، چیست؟ این است که «ما نباید از معیشت مردم غافل شویم، به‌خصوص طبقات ضعیف.» تأکید اصلی ایشان این است که هر تصمیمی که گرفته می‌شود، اول باید وضعیت مردم در آن تصمیم بررسی شود و مراقبت شود که مشکلی برای مردم پیش نیاید. واقعیت این است که دولت را در شرایط بسیار سختی تحویل گرفتیم. مثلاً در همان ساعات اولیه شروع به کار دولت، حادثه تلخ شهید هنیه اتفاق افتاد و پس از آن، رویدادهای تلخ دیگری زنجیروار رخ داد. مسائل به نقطه بحرانی رسیده بود. آقای پزشکیان همواره تأکید دارند که یکی از خطاهای ما در دوره‌های مختلف، جستجوی مقصر است. ایشان از ابتدا آمدند و هیچ کس را مقصر جلوه ندادند، نگفتند قبلی‌ها چنین کردند یا آن‌گونه کردند. ایشان معتقدند به جای جستجوی مقصر، باید مسئله را شناسایی و حل کرد. با وجود تمام تلاش‌ها برای کاهش آسیب به قشر ضعیف، همچنان معتقدیم که باید بیشتر کار کنیم. نه اینکه نخواستیم یا باور نداشتیم، بلکه شرایط به گونه‌ای بود که دست ما بسته بود.

توجه به مردم از منظر عدالت، یک اولویت است. اگر از منطق عدالت بنگریم، منابع زیادی در جامعه توزیع می‌شود اما سهم جمعیت به‌ویژه طبقات ضعیف از این منابع، عادلانه نیست؛ مثل آب، برق، گاز، بنزین، یارانه و… سهم این طبقات، سهمی معقول نیست و تغییر این وضعیت هم ساده نیست. یکی از اولویت‌های ما، اصلاح ناترازی انرژی بود. باید کاری می‌کردیم که وضعیت انرژی کشور بهتر شود. وقتی کار را شروع کردیم، تقریباً یک چهارم نیاز کشور به برق کسری داشتیم و این کسری روی تولید، کسب‌وکارها و خانواده‌ها تأثیر می‌گذاشت. در عین حال، با خشکسالی‌های پی‌در‌پی روبه‌رو بودیم که چون هر سال آثارش انباشته می‌شود، اکنون به مرحله بحرانی رسیده است؛ مانند وضعیت سدها. با همه این سختی‌ها، هدف دولت این بود که گامی مؤثر بردارد. طرحی تهیه شد و همه مسئولین اصلی کشور، یعنی قوای مختلف، پذیرفتند که باید این طرح اجرا شود. اما سؤال آقای پزشکیان این بود که نمی‌توان نسخه واحدی برای جمعیت ۹۰ میلیونی پیچید؛ شرایط و وضعیت افراد متفاوت است. ایشان نگران بود که تصمیم واحدی، مشکلاتی برای اقشار ضعیف و آسیب‌پذیر ایجاد کند.

اصرار ایشان این بود که باید اثر واقعی این سیاست را با توجه به تنوع جامعه، کنترل کنم و ببینم روی هر بخش چه تأثیری دارد و چگونه می‌توانم آن تأثیر را مدیریت کنم و کاهش دهم. گروهی که روی این موضوع کار می‌کردند، قرار شد شبیه‌سازی‌ای در یک استان کوچک انجام دهند تا پاسخگوی دغدغه ایشان باشند. قرار بود این کار یک هفته‌ای انجام شود، اما بیش از دو ماه و نیم، تقریباً سه ماه به طول انجامید و با پیچیدگی‌های فراوانی مواجه شدند. مثلاً صنعت ما یکپارچه نیست؛ نمی‌توان با یک نسخه واحد با صنعت برخورد کرد و همچنین خانواده‌ها و وضعیت آنها متفاوت است.

رنجبران: این نسخه آزمایشی شروع شده؟

حاجی‌میرزایی: بله. این نسخه به صورت شبیه‌سازی است و نه واقعی. مثلا اگر این سیاست اجرا شود، چه جمعیتی منتفع می‌شود، چه جمعیتی تغییری نمی‌کند و چه جمعیتی هزینه بیشتری می‌پردازد. این افراد کی هستند و وضعیتشان چگونه است؟ اگر این سیاست در صنعت اجرا شود، وضعیت صنایع مختلف چه خواهد شد؟ برخی صنایع سهم بیشتری از انرژی در محصولشان دارند و برخی کمتر. باید ببینیم هر کدام چه وضعیتی پیدا می‌کنند. بر همین مبنا، آقای پزشکیان به این جمع‌بندی رسیده‌اند که باید رویکرد «محله‌محوری» را گسترش دهیم. اختیارات باید به سطح محلات و مقامات محلی توزیع شود تا متناسب با شرایط بومی، آنها بتوانند بنشینند و گفتگو کنند و وضعیت را به شکل مناسب‌تر و مفیدتری مدیریت کنند.

رنجبران: یعنی این به یک مدل واحد ختم نمی‌شود؟

حاجی‌میرزایی: به هیچ وجه نمی‌شود. ایشان معتقد است همان‌طور که در پزشکی نمی‌توان بدون معاینه نسخه داد، نمی‌شود برای یک جمعیت متنوع ۸۰ یا ۹۰ میلیونی، با یک نسخه واحد پیچید. مثلاً پزشک قبل از گرفتن خون ابتدا فشار بیمار را می‌سنجد، وضعیت‌های مختلف را بررسی می‌کند، شرایط مختلف را سؤال می‌کند و معاینه می‌کند. آدم‌ها در شرایط مختلف، با تاب‌آوری‌ها و وضعیت‌های متفاوتی هستند. شاید یکی از دلایلی که بعضی از طرح‌های ما در عمل به بحران تبدیل شده، همین ساده‌سازی و نسخه‌پیچی واحد برای جمعیت متنوع بوده است. آقای پزشکیان مصر است که همه این تفاوت‌ها و تنوع‌ها دیده شود و بر روی این موضوع کار جدی انجام شود. ایشان معتقد است که ظرفیت علمی دانشگاه‌ها باید در این مسیر به کار گرفته شود. ایشان معتقد است که دانشگاه‌های ما معمولاً ابتدا سعی می‌کنند دانش منتقل کنند؛ یعنی استاد به دانشجو اطلاعات می‌دهد. برخی فقط دانش منتقل می‌کنند و گروهی تلاش می‌کنند سطحی از مهارت را نیز به دانشجویان بیاموزند. در علوم پزشکی این مهارت‌ها جدی‌تر است چون دانشجو با بیمارستان و فیلد سروکار دارد و دانش به مهارت تبدیل می‌شود. اما در بسیاری از دیگر دانشگاه‌ها چون این ارتباط واقعی قطع است، دانشگاه صرفاً مدرک صادر می‌کند و تأیید نمی‌کند که دانشجو توانایی ورود به عرصه واقعی و حل مسئله را دارد یا خیر. نسل‌های بعدی دانشگاه‌ها باید بر توانمندسازی دانشجویان برای حل مسئله تمرکز کنند. حل مسئله نیازمند ترکیبی از دانش، مهارت و نگرش است؛ ولی حتی این سه وقتی با هم جمع شوند، ممکن است باز هم مسئله حل نشود مگر آنکه دانشگاه با محیط واقعی ارتباط مستمر و موثر داشته باشد.

یک نسل دیگر که به جلو می‌رویم، می‌گوید دانشگاه علاوه بر این موارد باید نگاه میان‌رشته‌ای هم داشته باشد. برای مثال، گروهی دانشگاهی موضوع آب در تهران و کشور را بررسی کرده‌اند و گفته‌اند الگوی کشت ما غلط است؛ سرزمین ما شرایط کشاورزی با این حجم آب را ندارد و باید تغییراتی صورت گیرد. اما وقتی می‌خواهند تغییر دهند، باید ببینند که این تغییرات چه تبعاتی دارد؛ مثلاً شغل و معیشت افراد، تبعات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی چه می‌شود؟ حتی آن‌ها می‌بینند که این نگاه هم کافی نیست و برای فهم و ارائه راه‌حل باید از دانش جامعه‌شناسی، سیاست، اقتصاد، فرهنگ و مهندسی به طور همزمان بهره ببرند. نسل جدید دانشگاه‌ها باید به این سمت برود؛ ما فاصله زیادی تا رسیدن به این مدل دانشگاه داریم.

آقای پزشکیان اکنون گفتگوهای مفصلی با دانشگاه‌ها ترتیب داده و به شورای عالی انقلاب فرهنگی و دانشگاه‌ها توصیه اکید کرده است که به این سمت حرکت کنند. دانشگاهی که ارتباطی با واقعیت‌های جامعه نداشته باشد، چه مشکلی را می‌تواند حل کند؟ فقط عده‌ای را مدرک‌دار می‌کند، اما قادر به حل مسائل جامعه نیست.

رنجبران: آقای حاجی‌میرزایی، این درست است و یک راه‌حل بلندمدت و عالمانه است، اما مسئله‌ای که اکنون با آن رو به رو هستیم، به ویژه درباره ناترازی انرژی، این است که از حداقل یک دهه پیش آغاز شده و اکنون مردم انتظار دارند که اقدامی عملی صورت بگیرد. دولت چه کاری انجام داده است؟

حاجی‌میرزایی: ما اختیاراتی به دستگاه‌های مرتبط تفویض کرده‌ایم تا بتوانند متناسب با شرایط اقدام کنند. مثلاً اقداماتی که قطعاً با حمایت اجتماعی روبرو خواهد شد، این است که برخی افراد ماشین‌های مدل بالایی دارند و هزینه سوخت و نگهداری بالایی دارند. آیا لزومی دارد که این افراد هم از یارانه بنزین ارزان‌قیمت استفاده کنند؟ آیا باید سهمیه بنزین یارانه‌ای به خودروهای لوکس داده شود؟ قطعاً این موضوع مورد حمایت اجتماعی خواهد بود که این سهمیه‌ها عادلانه‌تر توزیع شود. همچنین وزارت نفت اختیار پیدا کرده است که زیرساخت‌ها را فراهم کند تا این اصلاحات عملیاتی شوند. یا مثلاً آیا هر کارت ملی باید یک کارت بنزین داشته باشد یا اینکه یک نفر ممکن است چهار یا پنج خودرو داشته باشد و به همه آنها سهمیه بنزین تعلق گیرد؟ آیا باید به هر خودرو به یک میزان سهمیه بنزین داده شود؟ این مسائل و تصمیمات پیچیده است و باید متناسب با شرایط هر فرد و بخش مدیریت شود. یا اینکه هر فردی به اندازه‌ی تعداد خودروهایی که دارد، سهمیه بنزین دریافت کند و اگر بیش از یک خودرو دارد، برای خودروهای بعدی بنزین با قیمت دیگری پرداخت کند. این رویکرد به نظر من قابل قبول‌تر است، اما باید بتوانیم فضای اجتماعی را همراه کنیم و این تبدیل به مطالبه‌ای ملی شود.

بسیاری از منابعی که بابت هدفمندی یارانه‌ها اختصاص داده می‌شود، سهم جمعیت از آن یکسان نیست. گروه‌های برخوردارتر، بهره‌مندی بیشتری از این یارانه‌ها دارند تا قشرهای ضعیف‌تر. ما باید به خصوص در سطح رسانه‌ها سطحی از آگاهی و بلوغ اجتماعی ایجاد کنیم که مردم بخواهند از دولت مطالبه کنند این اصلاحات انجام شود. یک نکته دیگر درباره همه منابعی که در هدفمندی مصرف می‌شوند این است که یک مصرف استاندارد وجود دارد، مثلاً مصرف یک خانواده معمولی را با بعد خانوار در نظر می‌گیریم، مثلاً چند متر مکعب آب در روز باید مصرف شود. اما در برخی موارد نزدیک ۴۰ درصد از این مقدار استاندارد، حتی دو برابر آن مصرف می‌شود. در برخی کشورهای اروپایی و آمریکایی برای مصرف مازاد بر الگوی تعیین شده – که این الگوهای آنها حتی بسیار کمتر از الگوی ماست – جرائم سنگینی وضع شده است. منفعت ملی اقتضا می‌کند که وقتی منابع آبی محدود است، مصرف بهینه شود.

الان آقای رئیس جمهور دستور داده‌اند که در ساختمان ریاست جمهوری دیگر چمن‌ها آبیاری نشود و اساساً باید چمن‌کاری محدود شود، به ویژه وقتی منابع آب‌های زیرزمینی در بحران هستند. مثلاً در اصفهان، الگویی اجرا شده است که به جای آبیاری فضای سبز با آب، از سنگریزه‌ها برای نگهداری درختان استفاده می‌کنند و فضای سبز را با سنگ‌های رنگی تزیین می‌کنند. در برخی ایالت‌های آمریکا، که اقلیم‌شان شبیه ایران است ولی تولید ناخالص داخلی‌شان چند برابر ماست، چنین گستردگی فضای سبز و آبیاری‌های فراوان وجود ندارد.

رنجبران: یا از پسآب استفاده می‌کنند.

حاجی‌میرزایی: موضوع استفاده از پساب‌ها نیز باید به صورت جدی پیگیری شود. ما به مرحله‌ای رسیده‌ایم که آب در حداقلی است و اگر صرفه‌جویی نشود، احتمال دارد که ابتدای پاییز با مشکلات جدی‌تری مواجه شویم. مردم باید مراعات کنند؛ مثلاً استخرها باید خالی شوند، آبیاری‌ها محدود شود. البته اگر بارندگی مناسبی صورت گیرد، شرایط بهتر خواهد شد و امکان تعدیل وجود دارد، اما الان با وضعیت موجود باید همراهی کنیم. وقتی ۴۰ درصد کاهش بارندگی را داریم و این کم‌بارشی در ۵۷ سال گذشته بی‌سابقه است، این یک شرایط طبیعی است، البته کمبودهایی در سیستم مدیریتی هم وجود دارد که وضعیت را تشدید کرده است و همه باید کمک کنند. یک مسئله مهم دیگر که متوجه عموم مردم است، بارگذاری‌های جدید است.

آقای پزشکیان از همان ابتدا تأکید داشتند که وقتی نمی‌توانیم شرایط موجود را تامین کنیم، چرا بارگذاری جدید انجام دهیم؟ باید بارگذاری‌ها محدود و متناسب با منابع و مصارف تعادل برقرار شود. یعنی باید با توجه به منابع موجود و مصارف، استانداردهایی تعریف شود و تعادل میان آنها ایجاد شود. این‌ها اقدامات جدی‌ای هستند که اکنون در حال انجام است. امروز ما تقریباً ۶ ساعت در وزارت اقتصاد بودیم و با حضور معاونین تخصصی وزارت اقتصاد و آقای رئیس جمهور مسائل تک‌تک سازمان‌ها مانند خصوصی‌سازی، گمرک، مالیات، بانک، بیمه و خصوصی‌سازی را با دقت مورد بحث و بررسی قرار دادیم.

رنجبران: آقای دکتر، آیا کمیته ویژه‌ای در این زمینه تشکیل شده است؟

حاجی‌میرزایی: بله، مدت‌هاست گروه‌های متعددی تشکیل شده‌اند و روی این موضوع مطالعه و کار کرده‌اند و طرح‌های مختلفی تهیه شده است. ببینید، یک وقت ما به این جمع‌بندی رسیده‌ایم که راه‌حل ناترازی انرژی این است که مصرف را متعادل کنیم؛ کسی که مصرفش بیش از حد متعارف است، هزینه اضافی را بپردازد، کسی که کمتر مصرف می‌کند، پاداش بگیرد و کسی هم که الگو را رعایت می‌کند، بتواند به زندگی خود ادامه دهد. این یک تصمیم است اما تأثیر آن روی افراد متفاوت است. مثلاً کسی می‌تواند پنجره‌های خانه‌اش را دو جداره کند و مصرف را کاهش دهد، اما برخی دیگر توان انجام این کار را ندارند. بعضی نمی‌توانند منفذهای خانه را بگیرند و مصرف را پایین بیاورند. اگر ما بتوانیم این تصویر اجرایی را دقیق‌تر کنیم، با اطمینان بیشتری می‌توانیم این کار را انجام دهیم، اما قطعاً این جزو دستور کار است و ان‌شاءالله به زودی انجام خواهد شد.

رنجبران: آقای دکتر در این یک سالی که از آغاز دولت گذشته، از همان ابتدا وارد بحران و شرایط جنگی شده‌ایم و نمی‌توانیم بگوییم که ارزیابی دقیق در زمان طبیعی انجام شده است. واقعاً اتفاقات غیرطبیعی زیادی در کشور رخ داده است. اما می‌خواهم بدانم که آیا ارزیابی عملکرد وزارتخانه‌های مختلف صورت گرفته است؟

حاجی‌میرزایی: بله، ما عملکرد وزارتخانه‌ها را ارزیابی می‌کنیم. یکی از نکاتی که در ارزیابی‌ها کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، و ارزیابی‌های ما را از دستگاه‌ها واقع‌بینانه نمی‌کرد ـ چون من در جریان ارزیابی‌هایی که در گذشته انجام شده، هم بودم و می‌دانم چه اتفاقاتی افتاده است ـ این است که ارزیابی‌ها معمولاً معطوف به ماموریت دستگاه‌ها نیست. مثلاً وقتی می‌خواهیم ارزیابی کنیم وزارت نیرو خوب کار کرده یا نه، معیار می‌شود سدسازی. مثلاً دولت فعلی می‌گوید دولت قبل پنج سد ساخته، ما 10 سد ساختیم، پس عملکرد ما دو برابر بهتر است. اما اگر ارزیابی معطوف به ماموریت باشد، می‌بینیم ماموریت وزارت نیرو صرفاً سدسازی نیست، بلکه تامین بهینه منابع آب و برق است. آیا این ماموریت به‌درستی انجام شده یا نه؟ ارزیابی باید معطوف به ماموریت و تحقق آن باشد؛ یعنی دستگاه برای چه ایجاد شده، چه مشکلی را باید حل کند، آیا توانسته آن مشکل را حل کند و آیا در مسیر حل آن قدم برداشته است؟ اما گزارش‌گیری‌ها بیشتر به سمت اقدامات جزئی می‌رود. دستگاه‌ها عادت کرده‌اند اقدامات خود را گزارش دهند، اما دو خطای مهم و دو فرض به شدت مورد سوال در این مدل گزارش دادن، وجود دارد؛ یکی اینکه فرض می‌کنند آن کار حتماً باید انجام می‌شد، اما مشخص نیست آن کار واقعاً درست بوده باشد. بررسی‌ها نشان داده که تمام سیاست‌گذاری‌هایی که در حوزه مدیریت آب در سال‌های قبل و بعد از انقلاب انجام شده، بعضاً وضعیت را بدتر کرده است. مطالعات علمی و نمودارها ارائه شده است.

رنجبران: اصلاحات از کجا شروع شده و کی شروع کرده است؟

حاجی‌میرزایی: یک مثال می‌زنم. کسی در خیابان دنبال کلید خانه‌اش می‌گردد، می‌پرسند کجا گم کرده‌ای؟ می‌گوید در زیرزمین خانه. می‌گویند چرا اینجا دنبالش می‌گردی؟ می‌گوید اینجا روشن‌تر است. خیلی وقت‌ها ما مسائل را آنجایی حل می‌کنیم که برایمان راحت‌تر است، اما مشکل اصلی آنجا نیست. به اعتقاد من، یکی از تمایزهایی که دولت آقای پزشکیان ایجاد کرده ـ حالا شاید زیبنده نباشد که کسی از درون دولت، از دولت تعریف کند اما من به عنوان کسی که در طول این چند دهه، در سطوح مختلف مدیریت کشور بوده‌ام این را شهادت می‌دهم ـ این است که ابتدا باید مشخص کنیم کلید کجا گم شده است. بیش از ۵۰ درصد حل مسئله در همین است که بفهمیم مشکل اصلی کجاست و آنجا به دنبال حل مسئله باشیم.

ما در موضوعات آب، برق، کشاورزی و کشت به‌صورت مثال، مدت‌ها بر این باور بودیم که کشت آبیاری قطره‌ای خوب است، اما مناطقی انتخاب شده که اصلاً ظرفیت این کار را نداشتند و تصمیم غلطی بود که نتیجه معکوس داد و موجب صرفه‌جویی منابع نشد. باید به جای آن کار در جای دیگری انجام می‌شد یا رویکردی متفاوت اتخاذ می‌شد. مثلاً فرض کنید در کشور ما برخی طرح‌های عمرانی در استان‌ها انجام شده است، اما آن منطقه توان تامین انرژی یا آب مورد نیاز آن طرح را ندارد و باید آب را از جای دیگر به آنجا منتقل ‌کنیم، در حالی که می‌توانستیم این طرح را در جایی بزنیم که منابع کافی وجود داشته باشد. در تمام دنیا، مهمترین شهرها، شهرهای بندری است. در ایران هم شهرهای بندری از ظرفیت‌های بی‌نظیری برخوردارند، اما رشد و توسعه در این شهرها کمتر از ظرفیت است و صنایع ما به جای آنکه در این مناطق شکل بگیرند، در جاهای دیگر شکل گرفته‌اند که امکان تامین منابع لازم برای آنها محدود است.

بنابراین سال‌ها درباره آمایش حرف زدیم، اما واقعاً در نظر گرفتیم که کجا مناسب است، برای چه کاری و چطور باید ظرفیت‌ها فعال و اقدامات انجام شود؟ به نظر من دولت آقای پزشکیان دست روی این نقطه گذاشته‌اند و به خصوص خود ایشان بر این موضوع تأکید دارند که در مواجهه با هر مسئله‌ای باید ریشه و علت آن را فهمید. یک مثال می‌زنم که ممکن است در ابتدا غیرمنتظره باشد، اما معتقدم مسائل کنونی کشور موهبت الهی است. برخلاف برخی که ممکن است این مسائل را عذاب الهی بدانند، من معتقدم اینها نعمت الهی است. چرا نعمت الهی است؟ یک جامعه دارای درک تجریدی و انتزاعی است که پدیده‌ها را قبل از وقوع پیش‌بینی می‌کند و واکنش مناسبی نشان می‌دهد و از بروز بسیاری از مسائل جلوگیری می‌کند. یک جامعه وقتی حسش تحریک نشود، قدم برنمی‌دارد. ما بسیاری از مسائل که اکنون با آنها مواجه هستیم، وارد محدوده حس شده‌اند و از محدوده انتزاع و تجرید خارج شده‌ است. این یک تلنگر شدید است که می‌گوید آقا حواست را جمع کن، باید کاری بکنی. این سیاست‌گذاری‌ها در حوزه‌های مختلف توسعه دچار مشکل است.

شما ببینید ما 6 برنامه توسعه داشتیم، گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس می‌گوید حدود ۳۵ درصد برنامه‌ها موفق بوده‌اند. وقتی می‌پرسید منظور از این ۳۵ درصد چیست، پاسخ می‌دهند که ۳۵ درصد احکام برنامه در دستور کار قرار گرفته است. اما اگر از میزان تحقق اهداف سوال کنید، می‌گویند کمتر از ۹ درصد اهداف تحقق پیدا کرده است. شما فرض کنید که در ۶ برنامه، ۱۰ تا از اهدافش تحقق پیدا کرده است؛ این اقدام بزرگی است که دو قوه حداقل یک سال تمام نیروهای خود را صرف تولید این برنامه‌ها کرده‌اند. اما برنامه‌ای که تولید می‌شود و هدفش محقق نمی‌شود باید مورد سوال قرار بگیرد. وقتی سوال نمی‌شود، برنامه‌های بعدی هم به همان شکل نوشته و دنبال می‌شوند و کسی نمی‌گوید چرا برنامه قبلی به نتیجه نرسید که ما بفهمیم چرا این اتفاق افتاد و در برنامه‌های بعدی اشتباه تکرار نشود. این مسائل به دلیل غفلت و بی‌اعتنایی، مزمن انباشته شده‌اند و ما را در لبه بحران‌های جدی قرار داده‌اند که باید به آنها توجه کنیم. به نظر من، الان فرصت بسیار خوبی است تا حواسمان را جمع کنیم. دست‌کم تمام تلاش این است که از این فرصت استفاده کنیم، سیاست‌ها را محک بزنیم و مرور کنیم.

من تردیدی ندارم که همه دولت‌ها خیرخواه بوده‌اند و خواسته‌اند مسائل کشور را حل کنند، اما حاصل کار این شده است؛ این نشان می‌دهد که جایی از کار دچار اشکال است و نظام تدبیر و سیاست‌گذاری در انتخاب اولویت‌ها و برنامه‌هایش دچار مشکل شده است. وقتی می‌بینیم ۴۰۰ هزار میلیارد تومان طرح نیمه‌کاره وجود دارد که بسیاری از آنها ارزش اقتصادی خود را از دست داده‌اند و سال‌ها روی آنها زمان گذشته، این یک سوال بزرگ است. می‌بینند که اعتبار محدودی دارند و هر کس هم می‌خواهد در شهر و منطقه خود کاری انجام دهد، اگر نکند، می‌گویند این کاری نکرده است؛ مثلا یک پروژه به صد واحد پول نیاز دارد و ما که این میزان را نداریم؛ الان 5 واحد داریم. می‌گوید ایرادی ندارد، شروع می‌کنیم و کم کم تأمین می‌کنیم. ولی خب اگر از ابتدا طرح را برای 5 واحد می‌بستید و تمام می‌کردید و سال بعد 5 واحد دیگر و هر سال بخش کوچکی انجام می‌شد، کارها بیشتر پیش می‌رفت. اما طرح‌ها زخمی شده است. امروز تعبیر آقای پزشکیان این بود که صدها چاه 90 متری زده شده، اما آب در 100 متری است و باید پایین‌تر می‌رفتیم. یعنی مسائل را به عمق کافی ورود نکرده‌ایم تا تدبیر کنیم. باید به منشأ مسائل برسیم تا ببینیم چگونه می‌توانیم آن را به شکل مناسب و موثری مدیریت کنیم.

رنجبران: الحمدلله دولت دارد در این منظومه‌ای که وجود دارد و متأسفانه برخی برنامه‌ریزی‌ها که با نیت خیر هم بوده ولی نتیجه را به اینجا رسانده، تلاش می‌کند این روند را اصلاح کند و تهدیدها را به فرصت تبدیل کند.

حاجی‌میرزایی: ببینید در موضوع انرژی خورشیدی که آقای پزشکیان روی آن تأکید کرده است، به دلیل کمبود انرژی، نزدیک به ۲00 تا 300 همت عدم‌النفع داشته‌ایم چون قطعی برق و گاز داریم که باعث کاهش تولید شده است. اگر انرژی مورد نیاز واحدهای تولیدی تامین نشود، ایجاد واحدهای جدید تولیدی چه فایده‌ای دارد؟ الان اولویت اصلی ما این است که انرژی کافی برای نیازهای کشور فراهم کنیم تا تولید در پاییز و زمستان کمتر آسیب ببیند یا آسیب نبیند. قانون مقرر کرده که واحدهای بزرگ باید انرژی مورد نیاز خود را تأمین کنند. اما بسیاری از آنها این کار را انجام نمی‌داده‌اند و موضوع رها شده است. اگر بخش تولید نتواند انژری مورد نیاز خود را تأمین کند، چه اهمیتی دارد که واحد تولیدی جدید ایجاد شود؟ بنابراین اولویت امروز ما این است که انرژی کافی برای نیازهای کشور تأمین کنیم تا در پاییز و زمستان امسال، تولید کمتر آسیب ببیند یا اصلا آسیبی نبیند.

رنجبران: آیا بعد از یک سال از تشکیل دولت، احتمال ترمیم کابینه وجود دارد؟

حاجی‌میرزایی: این را من نباید پاسخ‌ بدهم. آقای رئیس جمهور باید پاسخ دهد. اما برداشت من این است که آقای پزشکیان اعتقاد دارند مشکل اصلی ما افراد نیستند. ایشان می‌گویند همین افرادی که می‌گویید، خوب و با تجربه هستند، کشور را به اینجا رسانده‌اند. باید مسأله را پیدا کنیم؛ به جای تمرکز بر جایگزینی افراد، باید به منشأ و ریشه مشکلات توجه کنیم. اگر یک مدیر را عوض کنیم و پس از یک سال دوباره بپرسیم که چقدر توانسته مسائل را حل کند، ممکن است فرصت‌ها را از دست داده باشیم. باید تلاش کنیم به ریشه مسائل برسیم و به هم کمک کنیم تا آنها را حل کنیم.

رنجبران: برداشت من از صحبت‌های شما این است که مگر مجلس بخواهد استیضاح انجام دهد. الان چند مورد استیضاح مطرح شده است؟

حاجی‌میرزایی: من معتقدم و خواهشم هم از مجلس این است که هیچ استیضاحی تاکنون وضع را بهتر نکرده است.

رنجبران: البته این حق را برای مجلس قائل هستید.

حاجی‌میرزایی: نه این حق را قانون اساسی برای مجلس قائل شده و ما هم قائلیم. اما وقتی خیرخواهانه به مسائل نگاه می‌کنیم، استیضاح و تغییرات مکرر مدیریت‌ها کار را بهتر نکرده‌ است. وقتی استیضاح یک وزیر مطرح می‌شود، دو سه ماه وزارتخانه به کما می‌رود. که چه می‌شود، پیگیری کنیم که سوالات چه است. چه جوابی بدهیم. نماینده‌ها را ببینیم و توضیح دهیم و اقناع کنیم. بنابراین کار اصلی زمین می‌ماند. اگر استیضاح رأی نیاورد، چند ماه از دست رفته است؛ اگر رای آورد، باید سرپرست منصوب شود و همه منتظر معرفی وزیر جدید هستند حالا آیا رأی اعتماد می‌گیرد یا نه، این معاون باقی می‌ماند یا نمی‌ماند، آن مدیرکل می‌ماند یا نمی‌ماند و همه چیز دچار تغییر و تحول می‌شود و کارها عقب می‌ماند. بنابراین من خواهش می‌کنم، نمی‌خواهم بگویم که عملکرد دولت الان بی‌نقص است؛ اصلاً نمی‌شود این را گفت. دستگاه‌ها متفاوتند، نوع مدیریتشان بر موضوعات متفاوت است، بعضی بهتر مدیریت می‌کنند و بعضی ضعیف‌تر. اما راه‌حل این است که به جای خنثی کردن توان همدیگر، کمک کنیم مسائل حل شود و انرژی‌مان را برای حل مشکلات صرف کنیم. من ضمن احترام به حق مجلس برای استیضاح معتقدم در قرآن آمده است که «نحن نکتب ما قدموا و آثارهم»؛ یعنی ما هم عملکرد شما را می‌نویسیم و هم آثار آن را. باید به آثار این کارها فکر کنیم و ببینیم آیا شرایط بهتر می‌شود؟ اگر بهتر می‌شود، حتماً باید انجام شود، اما اگر در مورد بهتر شدن شرایط تردید داریم، باید کمک کنیم که ضعف‌ها برطرف شود.

رنجبران: الحمدلله جلسات سران سه قوه بسیار خوب و منظم برگزار می‌شود. این هم‌افزایی بین سران وجود دارد؟

حاجی‌میرزایی: به شهادت مسئولان مرتبط با سران سه قوه، این سطح همکاری بی‌سابقه است. همین امروز جلسه‌ای داشتیم با معاون اول قوه قضاییه و قوه مجریه، جلسات مشترکی که مسائل مشترک را بررسی می‌کنند. یکی از مسئولان قوه قضاییه گفته بود که تأکیدات و اهتمام آقای اژه‌ای برای کمک به دولت در پیشبرد کارها بی‌سابقه است. من فکر می‌کنم این نیز یک نعمت خداوندی است.

رنجبران: با مجلس هم این همکاری و هماهنگی وجود دارد؟

حاحی‌میرزایی: بله تمام جلسات این بزرگواران منظم برگزار می‌شود و با حداکثر تفاهم درباره مسائل مهم، بدون تصمیم‌گیری بدون هماهنگی با هم، موضوعات را مطرح و بررسی می‌کنند. این فرصت بسیار خوبی است.

رنجبران: یکی از نقاط قوتی که در این یک سال دیده‌ایم، این است که اختلافات بزرگنمایی نشده و اگر اختلافی بوده در جلسات دربسته مطرح شده است.

حاجی‌میرزایی: اصلا اختلاف نبوده، واقعاً گفتگو شده و دیدگاه‌ها مطرح شده و به نظرات یکدیگر احترام گذاشتند که بسیار ارزشمند است.

رنجبران: این هم خبر خوشی بود که دادید. من می‌خواهم گفتگو را با صحبت درباره امام جمع کنیم. آقای حاجی میرزایی، اولین باری که به حسینیه جماران آمد کی بود؟

حاجی‌میرزایی: بله، همان سال‌های اول بود. اینکه چه برنامه‌ای بود نمی‌دانم ولی می‌دانم که چند بار با نهضت سوادآموزی آمدم. من حدود ۲۰ سال از دوران خدمتم را در نهضت سوادآموزی کشور صرف کردم. خدمت امام رسیدیم و در همین حسینیه مراسم تحلیف مرحوم هاشمی رفسنجانی را هم اینجا برگزار کردند. زیاد هم برای مراسم اعیاد و دیدارهای عمومی که امام با مسئولان داشتند به اینجا می‌آمدیم.

رنجبران: تحلیف آقای هاشمی که اینجا نبود.

حاجی‌میرزایی: چرا. دور اول ریاست جمهوری در اینجا برگزار شد. یادم می‌آید که من بلیط هواپیما داشتم که به یک استان بروم و همین وسط‌ها هم نشسته بودم. داشت به تاخیر می‌خورد و من می‌خواستم بروم بیرون، اما اذیت شدم و خجالت کشیدم.

رنجبران: یک خاطره هم از دوران صدارت وزارت آموزش و پرورش شما دارم، زمانی که گزارش مبسوطی خدمت آقا دادید. آن موقع دوران کرونا بود. درست است؟

حاجی‌میرزایی: بله، درست است. عرض کنم که آقا اهتمام ویژه‌ای به مسئله آموزش و پرورش دارند؛ به اندازه‌ای که هیچ کس در کشور به اندازه آقا به این موضوع توجه نداشت تا آقای پزشکیان. آقای دکتر کاظمی تعریف می‌کردند که خدمت آقا رفته بودند و آقا فرموده بودند: این فرصت را غنیمت شمارید. این فرصت بسیار خوبی است که آقای رئیس جمهور عمیقا به آموزش و پرورش باور دارد. ایشان بیش از ۳۰ جلسه برای آموزش و پرورش تشکیل داده‌اند. هر استانی که می‌رود، اولین موضوعی که بررسی می‌کند مسئله آموزش و پرورش است؛ چه در بحث مدرسه‌سازی و چه در عدالت آموزشی. ایشان معتقدند که دانش‌آموزان پس از پایان دوره مدرسه باید به سطحی از شایستگی برسند که بتوانند گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند و زندگی شرافتمندانه، عزتمند و سرافرازانه‌ای داشته باشند. تمام توجه خود را روی این موضوع گذاشته‌اند و مجموعه آموزش و پرورش هم به جد دنبال این کار هستند. الان نزدیک به بیش از ۷ هزار و چند صد مدرسه در مراحل مختلف ساخت از پیدا کردن زمین تا نازک‌کاری در حال احداث است و شاید حدود 50 درصد آن در همین مهر ماه افتتاح شود.

بخش مهمی از این پروژه‌ها متکی به ظرفیت‌های مردمی است. یک بار به ایلام رفته بودیم، و آنجا یک پیرمرد به نام آقای باصفا آمد و گفت آقای رئیس جمهور گفتند برای بچه‌هایتان مدرسه بسازید، ما هم رفتیم و مردم ده را جمع کردیم و گفتیم برای بچه‌هامون مدرسه بسازیم. مردم هم گفتند این وظیفه دولت است. گفت یک خانمی در ده این را شنید و گفت مردم غیرتتان کجا رفته؟ رئیس‌جمهورتان گفته بروید بچه‌هایتان خودتان مدرسه بسازید و ظرف دوم ماه مردم خودشان شروع کرده بودند و زمین را آماده کردند. در مشهد یک پویش مردمی شکل گرفته بود تحت عنوان «با من» که یکی می‌گفت سیمانش با من، آن یکی گفته بود آجرش با من؛ یکی می‌گفت پنج روز کارگریش با من.

تعبیر آقای پزشکیان این است که اگر یک خیر بتواند صد مدرسه بسازد، دستش درد نکند، اما من دنبال صد نفر هستم که هر کدام یک مدرسه بسازند. این مشارکت مردمی برای من بسیار ارزشمند است، اینکه مردم مسئله را مسئله خودشان بدانند و غافل نشوند از مسئله بچه‌شان و نگویند بچه ماست ولی دولت باید تأمین کند. بلکه درک کنند که این بچه، آینده، سرمایه و سرمایه‌گذاری ماست. باید همه دست به دست هم دهیم. البته دولت مسئولیتش را کنار نمی‌کشد، اما همه باید کمک کنند تا این کار به سرانجام برسد.

آقا به دلیل اعتقادی که به مسئله آموزش و پرورش دارند و اهمیتی که به آن می‌دهند و حتی تعبیری دارند که بدون حل مسائل آموزش و پرورش، مسائل دیگر را نمی‌توانیم حل کنیم. آینده جامعه ما را آموزش و پرورش می‌سازد و فردای کشور را می‌توان امروز در آموزش و پرورش مشاهده کرد. اگر امروز نسل شاداب، فعال، معتقد و کارآمد داشته باشیم، فردا هم چنین جامعه‌ای خواهیم داشت. به همین دلیل، هر ساله به صورت اختصاصی زمانی را برای آموزش و پرورش اختصاص می‌دهد و در روز معلم با فرهنگیان دیدار می‌کنند. آن سال به دلیل کرونا این دیدار به صورت ویدئو کنفرانس برگزار شد و گزارشی خدمت ایشان داده شد. فرمایشات ایشان بسیار خوب بود. این هم یکی از خاطرات به یادماندنی من است. تعابیری که مقام معظم رهبری به کار بردند و اظهار رضایتی که از کار آموزش و پرورش داشتند، برای من سرمایه خوبی است.

رنجبران: خاطره‌ خاصی هم از ارتحال امام دارید؟

حاجی‌میرزایی: روزهای تلخی بود روزهایی که امام به بیمارستان رفتند و عمل جراحی داشتند؛ واقعا در فکر ما نمی‌گنجید که امام یک روزی بخواهند فوت کنند. واقعا با استوره‌ای که از امام در ذهن خودمان ساخته بودیم، این حادثه برای ما خیلی سنگین بود. وقتی خبر فوت حضرت امام منتشر شد، ما اول به اینجا (حسینیه جماران) آمدیم و بعد به مصلی رفتیم که پیکر امام آنجا بود. و روزی که به پیکر ایشان به بهشت زهرا منتقل شد، همراهی کردیم.

روزی که امام به ایران آمدند، یک یا دو روز قبلش، خدمت شهید صدوقی بودیم. برای کار تبلیغاتی به یزد رفته بودیم؛ وقتی وارد منزل شهید صدوقی شدیم، گفتیم که آمده‌ایم اجازه بگیریم، می‌خواهیم کاری انجام دهیم. ایشان فرمودند من دیشب صحبت کردم، امام دارد می‌آید؛ سریع به تهران بروید. آن روز از میدان آزادی تا بهشت زهرا بخش عمده‌ای از مسیر را دویدیم. با دوستانی که همراه بودیم، هر جا ماشینی پیدا می‌شد که در مسیر ما حرکت می‌کرد، سوار می‎شدیم و هر جا مسیرش تغییر پیدا می‌کرد، پیاده می‌شدیم و دوباره با وسیله دیگری خود را می‌رساندیم. حتی با موتور و هر شرایطی که می‌توانستیم. بعد هم در دوره ارتحال امام، تفاوت فضا را به خوبی احساس کردیم؛ آنجا شور و شوق آمدن امام بود اما اینجا اندوه سنگین رفتن ایشان. واقعا روزی بسیار سخت، سنگین و تلخ بود.

یک بار هم در نماز جمعه، وقتی شهید مدنی شهید شد، که من آنجا بودم، احساس کردم پدرم را از دست داده‌ام. ارتحال حضرت امام هم برای من چنین حسی داشت؛ حس از دست دادن پشتوانه معنوی و شخصیتی که بیشترین تاثیر را بر زندگی من گذاشت و همیشه سعی کردم از او بیاموزم. نبودن ایشان بسیار سنگین و سخت بود.

رنجبران: فکر می‌کردید بعد از امام، آیت‌الله خامنه‌ای رهبری را برعهده بگیرند؟

حاجی‌میرزایی: قطعا یکی از گزینه‌هایی که بیشترین احتمال را داشت، با توجه به دیدگاه امام نسبت به آقا داشتند، ایشان بودند اما نمی‌توانستیم پیش‌بینی کنیم که چه اتفاقی خواهد افتاد، هرچند احتمالاتی داده می‌شد. اما انتخاب ایشان بسیار سریع انجام شد و آرامش را به جامعه بازگرداند. ما این روزها را پشت سر گذاشتیم و امروز با فاصله نگاه می‌کنیم که رفتن امام یک رویداد خیلی عظیم بود، اما با انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای آرامش به جامعه برگشت و همه چیز به سرعت تنظیم شد. همان‌طور که امام در دوران سخت شهادت‌ها، مانند هفتم تیر و هشتم شهریور، تکیه‌گاه ما بود و هیچ ترسی نداشتیم، امروز نیز حضور مقام معظم رهبری مایه آرامش جامعه است و ستون خیمه کشور محسوب می‌شود. خداوند عمر ایشان را طولانی و سایه‌شان را بر سر کشور و مردم حفظ کند.

رنجبران: نکته آخر اینکه، به نظرم آقای پزشکیان و البته شما که مسئول دفتر و همراه ایشان هستید، رویه خیلی خوبی دارید. ایشان اهل شکایت نیستند؛ هرچه پیش آمده گفته‌اند من شکایت نمی‌کنم و انصافا هم رابطه بسیار نزدیکی با اهالی رسانه دارید و این خیلی خوب است. اما نمی‌خواهم بگویم روش را تغییر بدهیم، ولی اینکه دائم بی‌حرمتی به رئیس‌جمهور شود، به عنوان فرمانده یکی از میدان‌های جنگ، بعد از مقام معظم رهبری نفر دوم کشور، این درست نیست. از یک طرف صحبت از عدم کفایت سیاسی بشود و عده‌ای هم آن را مطرح کنند، به نظرم باید این موضوع مدیریت شود. درست است که شاید مردم خیلی به این موضوع توجه نکنند، اما وقتی از زبان کسانی گفته می‌شود که شناخته شده به این نوع رفتارها هستند، به نظرم آثار منفی دارد. قبول دارید؟

حاجی‌‌میرزایی: قطعاً همین‌طور است. جامعه ما در این ۱۲ روز اخیر نشان داد که جامعه‌ای بالغ، بافرهنگ و توانمند است. مردم قدرت تشخیص اولویت‌ها و انتخاب واژگان را دارند. در قرآن کریم می‌خوانیم «ادفع بالتی هی احسن» و «اذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمییم» یعنی دفع احسن داشته باش تا بین تو و کسی که با تو در عداوت و دشمنی است، تبدیل به دوستی شود. یعنی معیار ارتباط نیکو و ارتباط مورد تأکید قرآن، این است که دشمنی‌ها به دوستی تبدیل شود. نه برعکس. ما واقعاً اندوه عمیقی داریم که چرا مسائلی که ساده و قابل حل است، به واژه‌هایی تبدیل می‌شود که تفرقه و شکاف ایجاد می‌کند.

آقای پزشکیان هم مکرراً گفته‌اند، شاید من هم به مناسبت این موضوع این را بگویم، ایشان می‌گویند دختر من و داماد من برای من خیلی نگران هستند. در دوران کرونا خیلی نگرانم بودند و وقتی کرونا گرفتم، هر چه به آنها  گفتم بروید، ماندند و حتی خودشان هم کرونا گرفتند اما من را ترک نکردند. در این ۱۲ روز هرجا می‌رفتیم، صبیه آقای پزشکیان همراه ما بود. می‌گفت بابا هر جا بروند، من باید باشم. اگر خطری متوجه ایشان باشد، باید متوجه من باشد. ایشان حاضر است جانش را برای من بدهد ولی خیلی وقت‌ها حرف من را قبول نمی‌کند؛ این دلیلش این نیست که من را دوست ندارد، بلکه دشمن هم نیست. اگر ما یک خط‌کش داشته باشیم که من حق مطلقم و هر کسی کمی زاویه داشته باشد، او را تکفیر کنیم و سرزنش کنیم، این خودش نوعی خودشیفتگی است.

ادبیات قرآن با چنین رفتارهایی سازگار نیست. اگر داستان حضرت یوسف(ع) و برادرانش را بخوانیم، می‌بینیم که حضرت یوسف(ع) نمی‌گوید شیطان برادارانم را گول زد، بلکه می‌گوید «امروز هیچ خرده‌ای بر شما نیست»؛ می‌گوید «شیطان بین من و برادرانم را به هم زد.» حتی نمی‌گوید شیطان برادرانم را گول زد. حتی نمی‌گوید شیطان بین برادرانم با من را به هم زد. می‌گوید بین من و برادرانم را به هم زد و باز خودش را مقدم می‌شمارد. این است که تحول ایجاد می‌کند. رفتار ما باید به بهبود کمک کند. هر رفتاری که دشمنی، کینه‌ورزی و بی‌حرمتی را ترویج کند، رفتار نادرستی است و با فرهنگ اسلامی و ایرانی ناسازگار است. ما می‌توانیم از واژه‌های مناسب‌تر و ادبیات غنی‌تری استفاده کنیم. من در یک رمان تعبیری خواندم که کلام، کلنگ نیست که برای تخریب کردن به کار برود، بلکه کلام یک موهبت الهی است و برای ساختن است نه ویران کردن. ما باید یاد بگیریم چطور کلام را استخدام می‌کنیم. تمایز آدم فهمیده، با فرهنگ و متعهد در انتخاب واژگان و غنای ادبیاتی است که به کار می‌برند و تأثیر آن بر مردم است.

مردم هم واقعاً این رفتارها را نمی‌پسندند. آقای پزشکیان هم واقعا به این مسائل اعتنایی ندارد و به هیچ وجه هم اجازه نمی‌دهد که اعتراض و شکایتی صورت بگیرد. می‌گوید به این چیزها اهمیتی نمی‌دهم. مهم این است که کاری که انجام می‌دهم درست باشد، بقیه‌اش با خداست.

رنجبران: نکته آخری که شما اشاره کردید و به ذهنم رسید، درباره تدبیری که نمی‌دانم تدبیر شما بود یا ایشان، در موضوع پسرشان آقا یوسف و دامادشان، حکم زدید به عنوان اینکه با شما به عنوان رئیس دفتر رابطه داشته باشند. عده‌ای گفتند سمت داده شده ولی به نظرم این موضوع چارچوب کار را مشخص می‌کند. ما کسانی داشتیم که بدون سمت قرار می‌گرفتند و نسبت‌هایی داشتند و کارهای عجیبی انجام می‌دادند.

حاجی‌میرزایی: اینها هر دو با من کار می‌کنند. آقای یوسف که استاد دانشگاه است، واقعاً علاقه‌مند و فهیم است و در موضوعات مختلف فعالیت دارد و جلسات مختلفی را می‌رود و شهادت می‌دهم که هیچ دخالتی در امور اجرایی ندارد، نه در انتصابات و نه در هیچ موضوع دیگر. در صورتی که در زمانی این رویه بوده است. داماد ایشان هم که با ایشان زندگی می‌کند، گاهی یک ارتباط و یا یک پیامی یا کاری هست که جز از این طریق ممکن نیست. هر رئیس‌جمهوری نیاز دارد به فردی نزدیک که کاملاً به او اعتماد داشته باشد تا برخی امور را با او تبادل کند. ایشان از صبح زود تا شب، پا به پای آقای پزشکیان حضور دارد آن هم بدون هیچ دخالتی در عزل و نصب‌ها.

من تلاش کردم که محیط دفتر رئیس‌جمهور آرام باشد و همه امکان داشته باشند حرفشان را به رئیس‌جمهور منتقل کنند؛ احساس نکنند که ارتباط با رئیس جمهور کانالیزه شده و افراد خاصی به ایشان دسترسی دارند. البته روحیه خود ایشان هم خیلی کمک می‌کند، ایشان واقعاً بسیار در دسترس است.

رنجبران: خیلی‌ها معتقدند که نمی‌شود با آقای پزشکیان این کارها را کرد.

حاجی‌میرزایی: چند وقت پیش یکی به ایشان گفته بود که من چیزی گفتم، ولی به نظر می‌رسد همکاران شما نمی‌خواهند این کار انجام شود. این را جلوی من گفت و من از اتاق بیرون رفتم. بعد آقای پزشکیان مرا صدا زد و ایشان گفت که آقا من از شما عذرخواهی می‌کنم. آقای پزشکیان توضیح دادند که شما هیچ دخالتی نداشتید و این نظر خودشان بوده است. ما واقعاً معتقدیم که خلاف امانت رفتار نکنیم. ما آنجا هستیم که امین باشیم. نه اینکه سبک‌سنگین کنیم و یک حرفی را که بگوییم و یک حرف را نگوییم. آنچه فکر می‌کنیم که باید رئیس‌جمهور ببینند، اعم از پیام یا نامه یا گزارش، قطعا نباید از ایشان دور بماند. البته برخی مسائل روی آن کار می‌شود و گزارش تولید می‌شود، ولی اصل پیام و گزارش به رویت ایشان می‌رسد.

رنجبران: این قضیه حکم زدن برای داماد و پسر ایشان، پیشنهاد شما بود یا ایشان؟

حاجی‌میرزایی: به هیچ وجه، حتی یک جمله هم ایشان به من نگفتند که مثلاً این را برای چنین کاری بگذارید. من واقعاً وقتی برای کارهای خودم حساب کردم و حتی احساس کردم لازم نیست حکم هم بدهم چون ایشان با رئیس‌جمهور زندگی می‌کند، تمام وقت و فرصتش با ایشان است و از طرف من ماموریت‌هایی هم دارد که انجام می‌دهد.

رنجبران: خود آقای پزشکیان هم استقبال کردند؟

حاجی‌میرزایی: بله.

رنجبران: همان‌طور که گفتید که نمی‌شود آقای پزشکیان را کانالیزه کرد، بعضی از جملات ایشان هم واقعاً می‌چرخد و مردم صداقت او را حس می‌کنند. مثلاً در زنجان، در فضای محدود آن جلسه، گفتند «ول کن جعفر» و خیلی چرخید.

حاجی‌میرزایی: حالا این هم در فضای رسانه یک مقدار بد توضیح داده شد. در آن جلسه، یک نماینده، از آقای پزشکیان می‌خواهد که اعتباراتی را برای کاری در نظر بگیرد. آقای قائم‌پناه می‌گویند که آقای پزشکیان صداقت دارد و هر چیزی را که بپذیرد، انجام می‌دهد و اگر نتواند انجام دهد، نمی‌پذیرد. آن نماینده شروع کرد به اصرار کردن که بپذیرد، بعد آقای پزشکیان گفت که اصلا ول کن و بحث را ادامه نده.

رنجبران: آقا خیلی ممنونم. با همه خستگی که بالاخره از ساعت ۶ صبح تا الان که نزدیک ۱۱ شب است، روی پا بودید، وقت گذاشتید. البته قطعا شما به احترام امام و جایگاه ایشان محبت کردید و من امیدوارم که دیدن این حسینیه کمی خستگی شما را برطرف کرده باشد. برای شما آرزوی توفیق داریم. در آستانه هفته دولت و یک سالگی دولت هستید؛ دولتی که واقعاً با سختی شروع کرد و مسیر را با دشواری‌های فراوان طی کرده است. آرزوی توفیق برای شما، آقای رئیس‌جمهور و کل دولت جمهوری اسلامی دارم و امیدوارم همیشه موفق باشید.

حاجی‌میرزایی: خیلی ممنونم از شما. می‌دانم شما هم سخت فعال هستید و روز پرکاری داشتید. ان‌شاءالله خداوند به همه دوستان قوت بدهد.

رنجبران: خیلی ممنونم از همه شما که با ما همراه بودید. التماس دعا داریم. خداوند یار و نگهدارتان باشد.