اشتراک گذاری :
به نقل از پول نیوز، در میان مکاتب گوناگون اقتصادی، از کلاسیک و کینزی گرفته تا پولگرایی و نهادی، مکتب اقتصادی اتریش (Austrian School of Economics) جایگاه ویژهای دارد. این مکتب، بیش از هر چیز، اقتصاد را از زاویهای انسانی و فلسفی مینگرد و میکوشد پدیدههای اقتصادی را نه صرفاً با عدد و نمودار، بلکه از منظر کنش انسانی، آزادی و شناخت محدود انسان تحلیل کند.
انسان، نقطه آغاز تحلیل اقتصادی
در مکتب اتریش، اقتصاد از انسان و تصمیمهای او آغاز میشود. هر فرد، در شرایطی از محدودیت و عدم قطعیت، برای رسیدن به اهداف خود انتخابهایی میکند. همین انتخابها، در مجموع، شبکهای از روابط بازار را شکل میدهد. در این دیدگاه، انسان نه «دادهای آماری» بلکه کنشگری هدفمند است که اقتصاد را میسازد.
ارزش و بازار، محصول ذهن و تعامل
در حالی که مکاتب کلاسیک و نئوکلاسیک، ارزش را تابعی از کار یا تعادل ریاضی میدانستند، مکتب اتریش با طرح نظریه ارزش ذهنی (Subjective Value Theory)، این پیشفرض را تغییر داد.
ارزش، در نگاه اتریشی، نه در اشیاء بلکه در ذهن افراد نهفته است. بازار نیز فرآیندی پویا از کشف و هماهنگی میان ترجیحات انسانی است، نه سازوکاری ایستا که دولت باید آن را کنترل و تنظیم کند.
سرمایه، پول و رشد؛ سه چهره از انتخاب انسانی
در اندیشه اتریشی، مفاهیمی چون سرمایه (Capital)، پول (Money) و رشد اقتصادی (Economic Growth) تنها ابزارهای فنی نیستند، بلکه تجلی رفتار انسانیاند:
سرمایه، حاصل پسانداز، صبر و نگاه بلندمدت انسانهاست.
پول، وسیلهای برای انتقال دانش و ارزشهای ذهنی در جامعه است.
رشد اقتصادی، ثمره آزادی انتخاب، رقابت و کشف فرصتهای تازه توسط کارآفرینان است.
به همین دلیل، از دید اتریشیها، هر سیاستی که آزادی تصمیمگیری اقتصادی را محدود کند، در واقع موتور رشد واقعی را خاموش میسازد.
دولت، دانش و نظم خودجوش
لودویگ فون میزس در کتاب مهم خود «کنش انسانی» میگوید: اقتصاد را باید علمی از جنس فهم رفتار انسان دانست، نه مهندسی ریاضی از بیرون. فریدریش فون هایک نیز در کتاب «راه بردگی» هشدار میدهد که تمرکز قدرت اقتصادی در دولت، به از دست رفتن آزادی و شکوفایی منجر میشود. از نگاه این دو اندیشمند، نظم واقعی جامعه نه از طریق فرمان و برنامهریزی متمرکز، بلکه از راه نظم خودجوش پدید میآید؛ نظمی که حاصل میلیونها تصمیم آزاد انسانی است.
مقایسهای کوتاه با دیگر مکاتب
در برابر مکتب اتریش، مکاتب دیگری چون کینزی و پولگرایی بر نقش فعال دولت در تنظیم بازار تأکید دارند، در حالی که کلاسیکها به خودتنظیمی مکانیکی بازار باور دارند.
مکتب اتریش، میان این دو افراط و تفریط، راهی انسانیتر و پویاتر میگشاید:
اقتصاد نه مهندسیپذیر است و نه خودکار؛ بلکه فرآیندی انسانی است که در آن دانش، زمان و آزادی نقش تعیینکننده دارند.
نتیجه و افق ادامه بحث
مکتب اتریش، با تأکید بر فرد، دانش پراکنده، و آزادی اقتصادی، تصویری تازه از رشد و رفاه ترسیم میکند. رفاه واقعی، در این نگاه، نه از طریق یارانه و کنترل، بلکه از مسیر آزادی، کارآفرینی و نظم طبیعی بازار پدید میآید.
در یادداشتهای آینده، بهصورت گام به گام وارد مفاهیم بنیادین این مکتب خواهیم شد؛ از نظریه ارزش ذهنی و زمان سرمایهگذاری، تا نقش کارآفرین، خطر سیاستهای پولی، معنای واقعی رفاه اقتصادی، قواعد بازار آزاد و غیره.
دکتر علی شفابخش / استاد دانشگاه