اشتراک گذاری :
در روزهایی که جامعه در آستانه محدودشدن قرار گرفته بود، دولت میتوانست مثل خیلی از موارد گذشته، مقاومت کند و اجرایی شدن لایحه صیانت را زیر نقاب کلکلسیونی از استدلالها اجرایی کند و پیش ببرد. اما چنین نکرد. دولت، تصمیم به بازنگری گرفت، ایستادگی همبستگی زدا را کنار گذاشت و راه شنیدن صدای جامعه را برگزید.
در فیلم دندان مار، احمد نجفی در یکی از دیالوگهای زیبای سینمای ایران میگوید: “یک جا هست که باید وایسی، یه جا هم هست که باید در بری. اما خدا نکنه جای این دوتا با هم عوض بشه، چون دیگه تا آخر عمر بدهکار خودتی…” مسعود پزشکیان و دولت او، آنجا که باید میایستاد، در برابر تجاوز، در دفاع از تمامیت سرزمینی، در کنار نیروهای مسلح، در جنگ ۱۳روزه با اسرائیل، با صلابت ایستاد. اما در برابر مردم خودش، در برابر آنها که به او رأی دادند و به اصلاح امیدوار بودند، نایستاد. لج نکرد. مسیر را بازبینی کرد. و این، نه «عقبنشینی»، بلکه ادراک عمیق جایگاه مردم در هندسه قدرت مشروع بود.
دولت فروتن؛ حکمرانیای که از مردم نمیترسد
“دولت فروتن ” صرفاً یک ایده اخلاقی نیست؛ بلکه مدلی برای تابآوری نهادی است. دولتی که: از پذیرش ناآگاهی نمیهراسد، اصلاح را نشانه بلوغ میداند، نه نشانه ضعف و اقتدار را از اعتماد عمومی میگیرد، نه از کنترل فضاهای مجازی یا نادیدهگرفتن افکار عمومی و در نهایت، سیاست را میدان یادگیری میبیند، نه زورآزمایی. تصمیم اخیر دولت در پس گیری لایحه صیانت، نمونهای از حکمرانی فروتنانه و یادگیرنده بود؛
تولد یک فضیلت
«بازپسگیری لایحه»، نشانهای از بازگشت گفتوگو به سیاست، و تولد فهمی تازه از رابطه دولت و جامعه. همبستگی از دل فروتنی میروید، نه از تحمیل. و اعتماد، دقیقاً در همین لحظات ساخته میشود: جایی که دولت ترجیح میدهد بشنود، نه پافشاری کند.
این یادداشت، ستایشنامه دولت نیست. روایت لحظهای است که میتوانست مثل گذشته باشد، اما نبود. لحظهای که تصمیمگیران، از فرمول تکراری «تحمیل-مقاومت-انکار» فاصله گرفتند، و اصلاح را انتخاب کردند. لحظه ای که میتواند تولد یک فضیلت باشد.