اشتراک گذاری :
یکجا مثل بیمههای زندگی در رشتههایی مثل آتیش سوزی، باربری و مثل اینها فرهنگ، تبلیغات و.. موثر بود. همه اینها دست به دست هم داد که پرتفو بیمهای در کل صنعت رشد کند. از طرفی هزینههای بالای رشته درمان؛ اگر با حق بیمههای سابق میخواستند ادامه بدهند مطمئناً بیمهگرها توانایی پاسخکویی به تعهدات خودشان را نداشتند باید این حق بیمهها افزایش پیدا میکرد که رشد بزرگی در حق بیمههای درمان اتفاق افتادکه شرکتها بتوانند جوابگوی تعهدات خود باشد همه اینها موثر بود در رشد صنعت بیمه.
همچنین ایشان درباره ویژگیهای یک شرکت بیمه موفق خاطر نشان کرد: حالا اینکه هر شرکت بیمه چه پرتفویی و آن رشد در چه رشتههایی باشد آن هم مهم است. در مجموع این صنعت رشد خوبی را داشت. ما در بیمه کوثر سعیمان بر این بود تا ترکیب پرتفوی درمان ما از پنجاه و پنج درصد بالاتر نرود، چون پرتفوهای بزرگی در رشته درمان میامد، اما چون اهداف خود را چیده بودیم قبول نکردیم، چون شاخص ما شاخص رشد فروش نیست. رشد فروش شاخص غلط اندازی است شرکتها را به اشتباه میاندازد و ریسکهای بزرگی را میگیرند.
بیشتر بخوانید:
شاخصهای اصلی ما دو چیز است رضایت مشتریان و سودآوری. شرکتی سودآور میشود که خوب مدیریت رسک یکند و به نظر من رشد فروش به تنهایی متر خوبی نیست و باید رشد سودآوری یک شرکت بیمه را در نظر داشت. اکثر شرکتهای بیمه شرکتهای بازرگانی هستن که بیمه اختیاری میفروشند و بیمه پایه نیستند. بیمههای بازرگانی سهاداران عمده آنها ایجادشان میکند به خاطر اینکه سودآور باشند، بیزینس هستند دیگر. شرکتی که بورسی شده سهامداران مختلف سهام آن شرکت را میخرند که در نهایت سودآور باشد.
دو جنبه داریم یک شرکت همه جنبه اجتماعی دارد هم اقتصادی و جمع اضداد است یعنی شما خوب بخواهید خدمت رسانی کنید باید از نظر اقتصادی هم قوی باشید. اگر جیب پر پولی ندشاته باشید با هزاران مراکز درمان شما طرف قرارداد دارید و باید آخر ماه پول پرداخت کنید. در سیل و زلزله باید توانایی پرداخت خسارتها را داشته باشید؛ بنابراین شرکتی موفق است که همزمان این جمع اضداد را بتواند در کنار هم حفظ کند.