اشتراک گذاری :
خبرداری؟ باز این چه شورش است؟ بدون آنکه دستوری صادر شود و بدون آنکه برای بدست آوردن نام و نان، تملق گویان به اطاعت فرمان بپردازند، به خیابانها ریخته اند. ریایی در کار نیست و مردم بی آنکه خجالت بکشند، هر کاری انجام میدهند تا نام بزرگمرد شهیدان عالم، همچنان در صدر باقی بماند. چرا پس از گذشت ۱۴ قرن، همچنان نام حسین عالم را به جوش و خروش میآورد؟ پاسخ این سوال آسان است، چون حسین بن علی در پندار، گفتار و رفتار ثابت قدم بود. به خاطر رابطه، دوستی، جناح بازی، سیاسی کاری، زر و زور از آرمان خود عقب ننشست، شخصیتی که باید فانوس بدست بگیریم و در شهر دنبالش بگردیم.
گمشدگان راه
اینکه چه تعداد رهرو وجود دارد، مهم نیست، مهم آن است که رهروان چقدر صادق هستند. روایت شده که یکی از یاران امام سجاد هنگام طواف به دور کعبه میگوید: ما اکثر الحجیج؛ چه قدر حاجی زیاد است و امام پاسخ میدهد: میان دو انگشت من نگاه کن. وقتی نگاه کرد، دید عدهای حیوان مشغول طواف هستند و تعداد کمی انسان در بین آنها است. سپس امام فرمود: ما اکثر الضجیج و اقل الحجیج؛ چه قدر ناله زیاد و حاجی کم است.
نیاز جدی به دست امام سجاد
هر گوشه و کناری را که مینگری، عدهای سیاه پوش با هدف عزاداری امام سوم شیعیان، در قالب تکیه، حسینیه، مسجد و… گرد هم آمده و بر سر و سینه میزنند. عدهای نذر دارند و بدون آنکه این نذر تا چه اندازه چرخ زندگی شان را برای باقی مانده روزهای سال سخت میکند، از شربت و شیرینی تا شام و میان وعده ادای نذر میکنند. عدهای هم دیگ روی دیگ میگذارند، تا فخر بفروشند و مرید جمع کنند. آنانی هم که از این مقوله هستند، در صفوف زنجیرزن و سینه زن در عزای حسینی شریک میشوند. اما سوال اینجاست که اگر امام سجاد بود و انگشت خود را میان این جمعیت میگرفت، چه چیزی دیده میشد؟
بیشتر بخوانید:
دربدر بدنبال مخلصان
میان جمعیت بدنبال مخلصان میگردی. چشمت به پزشکی میافتد که برای عمل جراحی یک بیمار، مبلغ قابل توجهی زیرمیزی مطالبه کرده و هنگامی که متوجه شده بیمار توان مالی مناسبی ندارد، به صراحت دست رد به سینه اش زده تا بمیرد و تخصص خودش را صرف بیماری کرده که میتواند زیرمیزی را بپردازد. کاری هم ندارد که پول را از کجا آورده، حتی برایش مهم نیست که پول نزول کرده باشد. بازاری محترمی که خانه مجللش را سیاه پوش کرده، به شاگردش دستور میدهد که ۲۰۰ کیلو برنج، چندین حلب روغن، حبوبات و دیگر ملزومات را از انبارش بیاورد تا غذایی بپزد و به سینه زنان شام بدهد. حاج آقا نذر دارد که هر ساله ۱۰ شب اول محرم را شام بدهد و صد البته بخشی از کالاهای مورد نیاز مردم را که احتکار کرده، صرف نذری میکند. طلا فروشی که در وزن و عیار کم فروشی کرده نیز خودش را در خیل عاشقان حسین قرار داده است. هرچه سر میگردانی، بیشتر میبینی. از نانوای کم فروش تا بقال، از دلال خودرو که ماشین تصادفی را به عنوان خودرو رنگ نشده معامله میکند تا املاکی که بحران مسکن را رقم میزند. حتی کارمندانی را میبینی که کار مردم را لنگ میگذارند تا رشوههای کلان بگیرند. خلاصه رنگین کمانی در بین سیاه پوشان دیده میشود.
معامله آبرو در نذری گرفتن
یکی از عزیزانت دچار عارضه جسمی جدی شده و باید هرچه سریعتر به بیمارستان برسانی، اما خیابان قفل است. خودت را میخوری که مبادا جان عزیزت از دست برود. همیشه این مسیر خلوت بوده و باور نمیکنی که این حجم از ترافیک خیابان را بسته باشد. با خودرو قدم به قدم پیش میروی تا یک باره صحنهای عجیب دلت میشکند و روانت را آزار میدهد. نذری میدهند و نذری بگیران قهار، ماشین هایشان را دوبله و سوبله پارک کرده و در صف نذری ایستاده اند. زن و مرد تفاوتی نمیکند، بدون آنکه نگران حجاب و عفاف باشند، از سروکول هم بالا میروند تا بسته غذای نذری را از دست بانی بقاپند.
زبالههای خیابانی
تا پاسی از نیمه شب در بیمارستان ماندهای و خوشبختانه جان بیمارت نجات یافته و در حال بازگشت به خانه هستی. صحنهای چندش آور بر خستگی هایت میافزاید. آنهایی که نذری گرفته اند، همانجا خورده اند و ظروف یک بار مصرف را کف خیابان رها کرده اند. از لیوان تا ظرف غذا، پیاله و بشقاب یک بار مصرف کف خیابان رها شده و رفتگر شریف و زحمتکش در حالی که زیر لب گلایه میکند، در حال جارو کردن ظروف نذری از کف خیابان است.
رفتارهای شنیع
دلت گرفته و میخواهی در جمع عزاداران حسینی گم شوی. دنبال بهانهای میگردی تا اشکی بریزی و خودت را تخلیه کنی و چه فرصتی بهتر از عزای امام سوم شیعیان. به خیابان میآیی و منتظر میمانی دسته عزاداری از مقابلت عبور کند. اما دلت جور دیگری میشکند. معلوم نیست که عزای حسین است یا کارناوال شادی؟ از شوخیهای زننده تا پوششهای نامناسب و حتی متلک گوییها و خندههای سوال برانگیز روانت را میآزارد.
آلودگی صوتی به بهانه عزاداری
صدای طبل به گوش میرسد، اما خبری از دسته عزاداری در طول خیابان نیست. صبر میکنی تا صدا نزدیکتر شود و تازه متوجه میشوی که دسته عزاداری در خیابان دیگری است. طبلی که ارتفاعش دو متر است و به وسیله چهارچرخه حمل میشود، از راه میرسد و جوانی که چوبی بدست دارد، آنچنان محکم بر این طبل میکوبد که گویی کینهای در دل دارد. سالهاست که پذیرفتهای طبل برای ایجاد هماهنگی بین زنجیرزنان یا سینه زنان است، اما دلیل اینکه صدایی بدین بلندی داشته باشد را درک نمیکنی. زیر تابلوی بوق زدن ممنوع مقابل در بیمارستان ایستادهای و نظاره گر ضربات سنگین بر طبل هستی. از سوی دیگر ۸ باند که به وسیله یک وانت حمل میشود، جملات مداح را چنان طنین انداز میکند که کم مانده دیوار صوتی شکسته شود. بیشتر نگران بیمارانی میشوی که در بیمارستان به ویژه مراقبتهای ویژه بستری هستند و به یاد سخنان محسن قرائتی میافتی که میگفت صدای بلندگوی مساجد نباید باعث آزار همسایهها شود.
دستمزدهای نجومی مداحی
در حالی که اعتقاد داری جانفشانی و شهادت امام حسین قیمت ندارد و کسی حق ندارد از این قیام سواستفاده کند، خبر دستمزدهای نجومی مداحان تمامی باورها را ویران میکند. مگر میشود برای یک ساعت مداحی، ۲۰ میلیون تومان گرفت. فرض بگیریم که عدهای مداح معروف از عاشورای حسین برای پرکردن جیب هایشان سواستفاده کنند، سوال اینجاست که چه کسانی این پولها را میدهند و در حالی که در گوشه کنار این مملکت کودکان کار، زنان سرپرست خانوار و خانوادههایی که برای نان شب مشکل دارند، گرفتن و دادن دستمزدهای نجومی به مداحان چه توجیه و منطقی دارد.
ادای دین به حسین
موارد بسیاری ذهنت را درگیر کرده و روانت را آزار میدهد، اما حسین و شهادتش را نمیتوان و نباید کمرنگ کرد. باید بیش از اینها از حسین و شهادتش یاد کرد، اما باید مراقب سواستفادهها باشیم. فراموش نکنیم که برخی خرافات و رفتارهای غیر انسانی، ماهیت عزاداری را زیر سوال میبرد که نمونه آن را در قمه زنی شاهد بودیم، اقدامی که با واکنش مراجع، نکوهش و ممنوع کردن رو به رو شد.
ضرورت داشتن درک درست
آنچه بارها از سوی بزرگان دینی و کارشناسان مذهبی مطرح شده، این است که شور حسینی باید به شعور منجر شود. باید درک درستی از حرکت امام سوم شیعیان داشته باشیم و البته از آن درس بگیریم. اگر تاکید میشود که نباید عزاداری حسین کمرنگ شود، برای آن است که انسانها را متحول کند. اکنون نیز باید منتظر ماند و فردای عاشورا را دید. باید ببینیم که محتکران درهای انبارهایشان را به روی مردم باز میکنند؟ باید ببینیم پزشکان بدون دریافت زیرمیزی، بیماران را درمان میکنند. باید ببینیم بساط کم فروشی و گران فروشی جمع میشود. خلاصه آنکه باید در انتظار تحول جدی باشیم.